چکیده:
مهاجرت یکی از چالش برانگیزترین مباحث عصر حاضر به شمار میرود، که همواره توجه منتقدان و نویسندگان بسیاری را به خود جلب کرده است. طاهر بن جلون، نویسنده معاصر آفریقایی تبار فرانسوی در زمره این نویسندگان است که رویکرد او به مقوله مهاجرت، با توجه به شمار فراوان آثار وی با این مضمون، رویکردی خاص به نظر میرسد. با چشمان شرمگین، یکی از آثار برجسته داستانی اوست که مشکلات زندگی یک دختر آفریقایی را در دو بخش (قبل و بعد از مهاجرت)، در دو دنیای متفاوت به تصویر می کشد. همه فضای داستانی اثر و مجموعه مفاهیم برجسته آن، رویارویی دو مفهوم اسارت/ آزادی را به ذهن القا می کنند. مکان (مراکش، فرانسه)، جنسیت (زن، مرد) و تضادهای معنایی مفاهیمی چون مدرنیته/ سنت، مجموعه دوگانه هایی را می سازند که از نظر معنایی با مفاهیم اسارت/ آزادی همخوان می شوند. در این پژوهش برآنیم تا با رو در رو نهادن و بررسی این مجموعه مفاهیم، به درونمایه محوری اثر و دغدغه اصلی، هدف و پیام نویسندهاش پی ببریم.
خلاصه ماشینی:
بن جلون با برجسته کـردن مجموعـه ای از تضـادهای مکـانی و فرهنگـی در آثـار خـود، تضادهای معنایی آزادی / اسارت، مدرنیته و سنت را به نمایش می گـة ارد و بـه واسـطۀ همـین تضادها، انزجار خود را از جامعۀ مراکش که بر باورهای تبعیخ آمیز، نـابرابری هـای جنسـیتی ، نگرشی خرافی و به کلامی دیگر دنیای اسارتبار استوار است ، بیان می کند.
با توجه به این که تاکنون پتوهشی دربارة این اثر و درونمایه های اصلی آن انجـام نشـده است ، این مقاله برآن است به موازات تحلیل این مجموعـه مفـاهیم دوگانـه ، نشـان دهـد کـه چگونه بن جلون در این اثر، با ترسیم و قیای آنهـا در ایـن دو کشـور، بـه تحلیـل و تقبـیح اعتقادات، سنت ها و وقایع سرزمین خود (مراکش ) می پردازد و گاه با نشان دادن فقر فرهنگی و نابسامانی های موجود در این جامعه به شدت از آن انتقاد می کند.
ز (همان ٧٤) پر واضح است که در این شاهد مرـال هـا، راوی بـه توصـیف و قیـای دو دنیای متضاد می پردازد، ولی چنین استنبات می شود که او علیردم مهاجرت به فرانسه ، همچنان خود واقعی اش را متعلق به زادگاهش ، مراکش می دانـد و بـا تـداعی هـای ذهنـــی و نـــوعی درون نگری ، به توصیف سرزمین پدری و بازگویی یادمان های دوران کودکیاش در بخـش دوم داستان می پردازد.
(همان ٧٢) آن چه عنوان اثر، با چشمان شرمگین به ذهن خواننده متبادر می کند، نیز مبین همین امـر است : شخصیت داستانی پس از مهاجرت به فرانسه ، از این کـه از کشـور خـود گریختـه و بـه مردمی در سرزمینی دیگر تحمیل شده است ، شرمگین است .