چکیده:
تفسیر «من وحی القرآن» اثر گرانسنگ سید محمد حسین فضل الله است. این تفسیر در قالب تفسیر ترتیبی و در ۲۴ مجلد به زیور طبع آراسته شده است. در این تفسیر، سه روش تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر روایی و تفسیر عقلی مورد بهرهبرداری نویسنده قرار گرفته و دو روش تفسیر علمی و تفسیر حرفی مردود خوانده شده است. برخی ویژگیهای مهم این تفسیر عبارتاند از: پرهیز از ورود به مباحث غیر تفسیری، گزیدهگویی، فایدهگرایی، پیروی از اسلوب قرآن در تفصیل و اجمال، شبههشناسی، نتیجهگیری، آزاداندیشی، آشنایی نویسنده با دانشهای جدید، طرح تفسیر در قالب پرسش و پاسخ، پیرایش تفسیری و رو در رویی با نظریات تفسیرگران.برخی از ملاکهای ایشان در پیرایش تفسیری عبارتاند از: حذف مطالب غیر ضرور، حذف تفاسیر نامستند.در رو در رویی با آراء مفسران، از سیاق، فصاحت و بلاغت، ادبیات، نزول قرآن، ظاهر آیات و فضای آیات در نقد و سنجش دیدگاه مفسران استفاده شده است.
خلاصه ماشینی:
"نمونه مورد اول: نظریه تجسم اعمال در قیامت در تفسیر آیه شریفه (إن الذین یکتمون ما أنزل الله من الکتاب ویشترون به ثمنا قلیلا أولئک ما یأکلون فی بطونهم إلا النار ولا یکلمهم الله یوم القیامه ولا یزکیهم ولهم عذاب ألیم)(بقره/١٧٤) تفسیر ناصوابی است که از التزام مفسران به تفسیر حرفی و بیتوجهی به اسلوب بلاغت و کاربرد استعاره و کنایه در قرآن شکل گرفته است، چه اینکه بر اساس بلاغت قرآن، مراد از (یأکلون فی بطونهم إلا النار)، استحقاق دخول در آتش است.
برای نمونه در آیات ذیل نوع درخت، نوع کلمات، کسی که بینه دارد، نوع بینه و شاهد تعیین نشده است: (وقلنا یا آدم اسکن أنت وزوجک الجنه وکلا منها رغدا حیث شئتما ولا تقربا هذه الشجره فتکونا من الظالمین)(بقره/٣٥) (فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه إنه هو التواب الرحیم)(بقره/۳۷) (أفمن کان علی بینه من ربه ویتلوه شاهد منه)(هود/١٧) نویسنده «من وحی القرآن» در تفسیر آیات یادشده از الگوی قرآن سود میبرد و در تمامی موارد یادشده به اجمال به تفسیر میپردازد و سعی در تفصیلگویی ندارد؛ «فلنجمل ما اجمله الله».
(۳/۱۱۳) نمونه دوم: نظریه حرکت دورانی زمین که برخی مفسران آن را از آیه شریفه (وتری الجبال تحسبها جامده وهی تمر مر السحاب صنع الله الذی أتقن کل شیء إنه خبیر بما تفعلون)(نمل/٨٨) استفاده کردهاند، با سیاق و آیات دیگر قرآن ناسازگار خوانده شده است.
برای نمونه از جو آیه شریفه (وسع کرسیه السماوات والأرض ولا یئوده حفظهما وهو العلی العظیم)(بقره/٢٥٥) در نقد سه نظریه از چهار نظریه ابراز شده در فهم «وسع کرسیه» سود میبرد و تنها نظریه سوم را برابر با جو آیه معرفی میکند و عبارت «وسع کرسیه» را این گونه معنا میکند: «ان ملک الله و سلطته تسع السموات و الارض."