چکیده:
در میان تحقیقات علوم انسانی در ایران، موضوعات زنان، با آنکه دارای عناوین متنوع و متعددی است، ولی جزء رشته های نوپا و جدید محسوب می شود؛ ودر نظام علمی کشور، اهمیت این دانش به لحاظ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مورد کم توجهی قرار گرفته است.
در مقاله حاضر، به بررسی اجمالی تغییرات پدید آمده نسبت به جایگاه زنان در ایران، چالش ها و موضع گیری های دوگانه در مورد موضوعات مبتلا به آنان (مانند تناقصی تحصیل و اشتغال) پرداخته شده و ضرورت تولید و تنظیم الگوی سازمان یافته و متناسب با جامعه ی اسلامی ـ ایرانی به عنوان خلاء اصلی به خصوص در بخش های پژوهشی و تحقیقات علوم انسانی و مطالعات زنان، اشاره شده است.
این مقاله، در برگیرنده ی گزارشی از طرح پژوهشی انجام گرفته در گروه بررسی مسائل زنان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است. در این پژوهش علاوه بر گزارش روند تحقیقات در موضوعات مربوط به زنان در بیست سال گذشته (1363-1383)، الگویی جامع شامل 27 متغیر سه بعدی به عنوان شاخصه ی ارزیابی معرفی می شود که این پژوهش را از تحقیقات مشابه آن متمایزمی نماید.
یافته های تحقیق حاضر حاکی از آنند که تحقیقات و تالیفات بیشتر در موضوعات فردی زنان، با پیروی از شرایط اجتماعی به جای نگرش به ابعاد توسعه ای از جمله محورهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بوده است؛ به علاوه، الگوی خاصی که مبین سیر مشخص و حاکم بر جهت تحقیقات باشد، یافت نشد.
خلاصه ماشینی:
"(تارنمای شورای فرهنگی- اجتماعی زنان/آمار) (به تصویر صفحه مراجعه شود) (به تصویر صفحه مراجعه شود) همچنین در بخش آموزش،جدول شماره 3 روند افزایش نرخ حضور دختران و کادر آموزش زن در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی،نسبت به مردان از 1349 تا 1380)آمار آموزش عالی،گروه پژوهشهای آماری و انفورماتیک:248)و همچنین آخرین آمار در سال 1388(محمدنژاد عالی زمینی،1388:66)را نشان میدهد: (به تصویر صفحه مراجعه شود) عدم تعامل و ارتباط قاعدهمند میان نهادهای تحقیقاتی-دانشگاهی،حوزوی و دستگاههای اجرایی مربوط به مسائل زنان در جامعه موجب شده که علیرغم افزایش آمار کمی حضور زنان و تسهیل سوادآموزی و تحصیلات عالی،شاخص معینی برای سنجش حضور کیفی و میزان تأثیر آنان در بخشهای راهبردی در نظر گرفته نشده است.
5. نتیجهگیری برای بهینهی وضعیت موجود در جهت توسعهی جایگاه زنان نکاتی به نظر میرسد که امید است مورد توجه و عنایت جامعه علمی،مسئولان و برنامهریزان کشور، به خصوص،در حوزه آموزش و تحقیقات،قرار گیرد: -شناسایی علل و عوامل فرهنگی و اقتصادی،در حوزهی تحقیقات علوم انسانی و پژوهشهای مربوط به زنان،یکی از مهمترین ضرورتها در عرصهی برنامهی توسعهی علمی کشور است؛زیرا برنامهریزی اقتصادی و سیاسی جامعه هنگامی در جایگاه متناسب و مؤثر خود عمل خواهد کرد که در تعامل با فرهنگ و در راستای بینش و هویت فردی و اجتماعی آحاد مردم بوده و بتواند سطح فرهنگی جامعه را در راستای اهداف راهبردی و چشمانداز بلندمدت کشور ارتقاء دهد."