چکیده:
در شرایط کنونی جهان، دولت های ملی عمده ترین الگوهای رسمی سازمان یافتگی سیاسی در سطح کلان هستند که هر گونه رابطه حقوقی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی میان مردمان و فرهنگ های گوناگون به ناچار باید به واسطه آن ها انجام بگیرد. با این وصف، تعریف فرهنگ در سطح ملی، یا ارائه هویت و تعلق ملی به مثابه تنها هویت یا حتی به مثابه مهم ترین هویتی که بتواند سایر هویت ها و تعلق های فرهنگی را کنار گذاشته و خود را تحمیل نماید، چندان با واقعیت نطبیق ندارد. هویت ملی، از یک سو، در درون با هویت های محلی و قومی روبه رو است و از سوی دیگر، در برون با هویت جهانی.
هدف از پژوهش حاضر، تحلیل پویای برخورد این سطوح هویتی برای به دست آوردن تصویری نسبتا روشن از موقعیت کنونی و از این طریق، رسیدن به خط مشی های اساسی برای گره گشایی از مشکلات ناشی از ناهماهنگی و ناسازگاری میان سطوح مزبور است.
برای نیل به این هدف، مؤلفه های متعددی که عمدتا در چارچوب مفهوم سبک زندگی قرار می گیرند، نظیر تغذیه، خانواده، علائق زیباشناختی، تعلق های سیاسی و غیره، محور اصلی مطالعه قرار گرفته اند. جامعه مورد مطالعه را دانش آموزان سال آخر دبیرستان و دانشجویان بومی دو شهر بزرگ استان لرستان یعنی خرم آباد و بروجرد تشکیل می دهند، که به دلایل متعددی قابلیت تعمیم زیادی را در سطح ایران و جهان دارا می باشد. این جامعه بر اساس دو مورد مقطع تحصیلی مزبور و بر اساس تفکیک جنسی در دو سطح پنداشت ها و رفتارهای فرهنگی مورد مطالعه قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
برای مثال، زمانی که در پهنه یک واحد سیاسی، همچون یک شهر یا یک استان، با فرایند پیچیده توسعه رو به رو هستیم، چندین«نمونه»متفاوت از هویت جمعی خرد(محلی)میتوانند در تعارض با یکدیگر و با سطوح ملی و جهانی قرار بگیرند و به دلیل پیچیدگی تبلور این نمونهها در دو سطح متفاوت ذهنی و رفتاری، به مشکلات بیشماری دامن بزنند و به صورت مشکلات توسعهای قابل تعریف بروز کنند.
به علاوه افراد دارای یک چشمانداز درازمدت از ازدواج نیز هستند به این معنی که ازدواج به مفهوم بنیانگذاری خانواده و یک سنت خانوادگی جدید یا پروژهای فرهنگی است که باید همچون ابزاری اساسی برای انتقال گروهی از پندارها و رفتارهای افراد در این زمینه میتواند با دیگر ما را به سوی بیان درک تعارضها و همسازیهای 1 سطوح محلی، ملی و قومی هدایت کند.
ypohponex تداوم فرهنگی خانوار را مینماید، همسر گزینی را نیز باید به نوعی یک پروژه فرافکنانه به حساب آورد که قابل بررسی با مقدار زیادی از گزینشهای دیگر به صورت تقاطعی است (پرسشهای 20 تا 22)، در مورد این مؤلفه عمومی خانواده باید دقت داشت که خارج کردن پرسشها از زنجیره واقعی سیر حوادث یعنی استفاده از زنجیره مراسم-نامگذاری-همسر گزینی، به جای زنجیره واقعیتر همسر گزینی-مراسم-نامگذاری، به طور عمدی و برای خارج کردن نسبی فرد پرسش شونده از ایجاد یک سناریوی ذهنی شناختی 1 که میتوانست به پاسخها ضربه وارد کند، انجام گرفته است.
هر چند فرایند نشانهسازی 1 و نمادسازی 2 ، فرایندهایی پیچیده هستند که عناصر بیشمار دیگری نیز در سطح کالبدی درون آنها تداخل دارد، اما از میان این عناصر پوشاک اغلب در نخستین رده از اهمیت قرار میگیرد زیرا بیشتر از سایر موارد بر آن الگوسازی و شخصیتپردازی صورت گرفته است.