خلاصه ماشینی:
"گرچه نویسنده در سراسر متن سعی میکند عدم توفیق پاکستان در نهادینهکردن دموکراسی را به ایدئولوژیک بودن این دولت نسبت دهد،در تبیین و توضیح اینمسئله گاه دچار تناقض نیز شده است.
او به مساحت و منابع هند به عنوان دوعامل اشاره میکند که خودبسندگی اقتصادی و سیاسی را برای هند جذاب میساخت وبه همین دلیل جواهر لعل نهرو اولین نخستوزیر پس از استقلال هند از وارد شدن درهر ائتلافی خودداری کرده و در مقابل سیاست عدم تعهد را در پیش گرفت؛اما از آنجاکه پاکستان در سالهای آغازین استقلال با مشکل امنیت ملی جدی روبهرو شد،درنتیجه به سرعت به سوی اتحاد با ایالات متحده پیش رفت؛اتحادی که بنیۀ نظامیاش رابهطور قابل ملاحظهای تقویت کرد.
اولدنبرگ توضیح میدهد که چگونه پایههای حاکمیت ارتش در پاکستان مستحکمشد و از جمله به این مسئله اشاره میکند که ارتش از طریق اعمال قیمومیت بربخشهای حیاتی امنیت ملی و دخالت فعال در سیاستهای معمول در دوران حاکمیتدموکراسی،توانست نقش خود را در سیاست پاکستان نهادینه کند.
اولدنبرگ در تحلیل این تغییر رفتار بوتو مینویسد:گرچهپاکستان در ظاهر مانند یک نظام دموکراتیک با یک نخستوزیر منتخب که درچهارچوب قانون عمل میکند،به نظر میرسید،اما در زیر پوست این دموکراسی،رگههای خودکامگی که از ویژگیهای نظام حکومتی پاکستان از زمان استقلالش بود،به خوبی دیده میشد.
اولدنبرگ برای توضیح این نکته از نویسنده دیگری به نام وسیمکمک میگیرد:«مهم نیست که حکومت بوتو را در کدام مقوله یعنی«فاشیست»:«بناپارتیست»،«پوپولیست»و یا پاتریمونیالیست»دستهبندی کنیم،آنچه اهمیت دارداین است که این رژیم تمایلات خودکامگی آشکاری از خود بروز داد،اما در نهایتهمین تمایلات او را به کام مرگ فرستاد و برای یک دوره طولانی پاکستان را زیرچکمه نظامیان قرار داد»."