چکیده:
پس ازحمله های یازده سپتامبر 2001 ، رما نها و آثار ادبی فراوانی با موضوع تأثیر این حمله ها بر افراد مختلف در داخل و خارج از ایالات متحده به رشته تحریر درآمد. با وجود ادعای این رما نها ( مبنی بر پرداختن به تأثیر این حمله ها بر مردم آمریکا) ، نویسندگان برای توصیف مسلمانان و اعراب بیشتر از کلیشه های شر ق شناسی استفاده می کنند و به نظر می رسد، پس از یازده سپتامبر، گفتمان شر قش ناسی، کلیشه ها و قالب های گذشته را محکم تر از پیش کرده است. این مقاله بر آن است تا این گفتمان را در دو رمان "تروریست" (Terrorist) نوشته جان آپدایک و "مرد درحال سقوط" (Falling Man) نوشته دان دلیلو (Don DeLillo) را تحلیل کند؛ چراکه آپدایک و دلیلو از نویسندگان برجستة ادبیات آمریکا هستند و هردو رمان، از رمان های پرفروش نیویورک تایمز به شمار می روند. با اینکه ریشه های شر ق شناسی را باید در فرهنگ اروپا جستجو کرد، از نیمه قرن 20 و اوایل قرن 21 ، دیدگا ههای شر ق شناسانه را آمریکا شکل داده، ترویج می کند. در این مقاله سعی بر آن است تا چگونگی بازنمایی نویسندگان نامبرده از مسلمانان و ایدئولوژی آ نها مورد بحث قرار گیرد. نکته قابل توجه این است که اگرچه این رما نها در قرن بیست ویکم و با توجه به افزایش ارتباط و اطلاعات دربارة مسلمانان نوشته شده، نویسندگان مورد نظر از همان قالب ها و کلیشه هایی استفاده می کنند که از زمان قرون وسطی دربارة مسلمانان وجود داشته است.
خلاصه ماشینی:
"این مقاله بر آن است تا این گفتمان را در دو رمان«تروریست» (tsirorreT)، نوشتۀجان آپدایک (ekidpU nhoJ) و«مرد در حال سقوط» (naM gnillaF)، نوشتۀ دان دلیلو (OlliLeD noD)، را تحلیل کند؛چرا که آپدایک و دلیلو از نویسندگان برجستۀ ادبیات آمریکاهستند و هر دو رمان،از رمانهای پرفروش نیویورک تایمز به شمار میروند.
یکی ازایدههای اصلی سعید در«شرقشناسی»این است که دانش غرب دربارۀ شرق،از راهارتباط واقعی یا به اصطلاح شرقیها به وجود نیامده،بلکه بر اساس افسانههایی(نهحقیقت)شکل گرفته که در درون گفتمان غالب عمل میکند و در نتیجه،ساختگیاست (14.
جنگهای صلیبی به این دلیل اهمیت یافته است که ادبیات مربوط به آن،باعث ایجادتصویری بدبینانه و خصمانه دربارۀ مسلمانان شده؛تصویری که تا قرنها پس از آن وحتی در عصر حاضر،برای ایجاد دشمنی میان شرق و غرب از آن استفاده کردهاند.
یکی از باورهای غلط دربارۀ اسلام-که از زمان جنگهای صلیبی تبلیغ میشد-این بود که اسلام در برابر با مسیحیت قرار دارد و کشتن غیر مسلمانان را ترویج میکند.
برخی از نظریهپردازان غربی نظیر هانتیگتون و لوئیس نیز بر این موضوع تأکید زیادیدارند که از دیدگاه مسلمانان،دنیا به دو قسمت تقسیم میشود:«یکی دار الاسلام استکه در آن،از نظر شرعی و حقوقی،قوانین اسلامی حکومت میکند و دیگریدار الحرب که تسلیم[مسلمانان]نشده است.
ترجمههای معتبری از قرآن موجود است؛اما آپدایک از این ترجمه استفادهمیکند و تأکید میکند که برای نوشتن دربارۀ اسلام،از منابع غربی استفاده کرده است.
بازنمایی اسلام در این کتابها آمیزهای از داستانسرایی،حقیقت متناقض(به شیوهایکاملا گزینشی)و تحریف واقعیت است که در ادبیات تولیدشده دربارۀ مسلمانان درقرون وسطی ریشه دارد."