چکیده:
مقاله ی حاضر به تبیین نقش عوامل متعدد در تکوین بنیادگرایی در پاکستان در سه سطح داخلی، منطقه ای و بین المللی می پردازد. بدین منظور و برای تشریح دقیق تر موضوع، تئوری عمومی سیستم ها به عنوان چارچوب نظری مورد استفاده قرار گرفته است. پس از تعریف بنیادگرایی با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی، عوامل داخلی، منطقه ای و بین المللی مؤثر در شکل گیری این پدیده بررسی شده است. نتایج مقاله نشان می دهد که وضعیت نامساعد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی پاکستان همراه با نقش اسلام در تحولات این کشور، از مهم ترین عوامل داخلی در تکوین پدیده ی بنیادگرایی در پاکستان محسوب می شود. ایجاد مدارس مذهبی و رشد افکار رادیکالیستی با حمله ی شوروی به افغانستان به همراه مسأله ی کشمیر و حمایت های مالی عربستان سعودی از گروه های افراطی و تزریق ایدئولوژی وهابیت در ذهن جوانان سنی افغان و پاکستانی از جمله عوامل مؤثر در رشد و گسترش روزافزون افراط گرایی در سطح منطقه ای بوده است. در سطح بین المللی نیز حضور غرب و در رأس آن ایالات متحده در افغانستان و پاکستان به بهانه ی جنگ با روس ها و به دنبال آن حمایت از طالبان در گسترش افراط گرایی، نقشی تعیین کننده داشته است و مضافا این که پس از واقعه ی یازده سپتامبر، تغییر سیاست آمریکا مبنی بر مقابله با طالبان، نقش اساسی در رویکرد به خشونت از سوی گروه های بنیادگرا در پاکستان داشته است.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین بنیادگرایان مسلمان از این بابت نگران هستند که مبادا فرهنگ غرب، تهدیدی برای آن ها به حساب آید (هانتیگتون، 1380:38) هرایردکمجیان ظهور اسلام گرایی را معلول بحران های داخلی کشورهای اسلامی دانسته و اعتقاد داردکه یک الگوی تجربی تاریخی در این مورد، رابطه ی علت و معلول میان بحران های اجتماعی و ظهور جنبش های مذهبی انقلابی و یا تجدید حیات طلبانه است که خواستار از بین بردن نظم رسمی موجود و ساختن جامعه ای نوین بر پایه برنامه ی ایدئولوژیک ویژه ی خود هستند (دکمجیان، 1377: 57) هوشنگ امیر احمدی روند شکل گیری و رشد بنیادگرایی را چنین بیان می کند: بنیادگرایی محصول جریان وسیع ، هدایت شده و بلند مدتی است که یک سر آن به سیاست مهار دو جانبه ی آمریکا و محاصره ی همه جانبه ی ایران پیوند دارد و سر دیگر آن به منافع استراتژیک و اقتصادی بعضی از کشورهای منطقه به ویژه پاکستان بسته است.
دولت ناگزیر است یا مانند گذشته سیاست همراهی با بنیادگرایان مذهبی را در داخل و منطقه ادامه دهد که این امر دولت را در مهار قدرت این گروه ها و استفاده بهینه از آن در سیاست منطقه ای کمک خواهد کرد؛ اما ادامه این روند پاکستان را به سوی انزوای بیشتر در منطقه و جهان کشانده و بحران اقتصادی این کشور را تشدید خواهد کرد و یا این که پاکستان ناگزیر شود پروژه ی نیمه تمام خود در کشمیر را به حال خود واگذار کرده و بنیادگرایان اسلامی را در داخل مرزهای این کشور محصور کند که در این صورت جایگاه پاکستان در سطح منطقه و حتی در سطح جهانی بهبود یافته و تنش در روابط هند و پاکستان نیز احتمالا کاهش خواهد یافت؛ اما این سیاست، دولت را در داخل در مقابل گروه های بنیادگرا قرار خواهد داد."