خلاصه ماشینی:
"آیا احتمال سرایت بیماری وجود دارد یا خیر؟آیا مرکزی وجود دارد که به این سوالات جواب دهد که بیماریهایواگیر و غیرواگیر در حوزه بانک چیست؟آیا ما موضوع را بزرگمیکنیم یا واقعا بزرگ است؟آیا رجوع بیمار به این کلینیک بایدداوطلبانه باشد یا اجباری؟آیا ممکن است فضای سیاستگذاری مابه گونهای باشد که در آن بهداشت لزوما تدریج نشود؟و خود این فضابهداشت را پایین بیاورد؟باید ببینیم راجع به این موضوع میتوانیم بهجمعبندی برسیم یا خیر؟در فضای پزشکی بروشورهایی وجود داردکه افراد با مطالعه آنها آگاه میشوند که هرچند وقت یکبار باید بهپزشک مراجعه کنند،حال این سوال مطرح است که بروشورهای مادر فضای بانکی چیست؟پیشنهادم این است که در ذهن خودمانشبیهسازی انجام دهیم و ببینیم که وضع سامانه بانکی ما چگونه استو چهقدر لازم و واجب است آنچه را«آگاهیرسانی عمومی»مینامیم،انجام دهیم؟به هر حال ما به عنوان متولیان بانکی باید مسئولیتبپذیریم،شاید هم اشتباه میکنیم و همه چیز خوب است و ما وضعرا بد میبینیم،اما به هر حال لازم است که اگر در این زمینه اشکالیوجود دارد اطلاعرسانیها را انجام دهیم.
پوریانسب:بگذارید به پرسش دوم بپردازم بانک سالم چه بانکیاست و بانک بیمار چه بانکی است؟به عبارت دیگر اگر محلی راتاسیس کنیم که در آنجا بانکها را درمان میکنند،چه بانکی بایدبه این مکان مراجعه کند؟ امین آزاد:به دلیل اهمیتی که بانکها دارند،سیاستگذاران بهاین نتیجه رسیدند که یک جایی باید بر بانکها نظارت داشته باشد.
حال باید دید که مرجعنظارت بانکی این کار را براساس چه معیارها و شاخصهایی بایدانجام بدهد تا معلوم شود یک بانک از سلامت برخوردار است و بهگونهای عمل میکند که منافع سپردهگذار به مخاطره نیفتد؟با کمیبررسی ترازنامهها متوجه میشویم که به محض اینکه خسارتی بهبانک وارد شود،بزرگترین زیان دیدگان،سپردهگذاران هستند کهعملا در جریان ریز فعالیتهای بانکها هم نیستند."