چکیده:
اعراب که ابتدا بهدنبال فتوحات به ایران حمله کردند، خیلی زود به دنبال منافع اقتصادی برآمدند و با کشاندن اختلافات قبیلهای خود به خراسان، به قدرت دست یافتند. اما حرکت و قیام استقلال طلبانه علیه سلطه حاکمیت اموی و سپس علیه حاکمان عباسی، از سوی مردم مسلمان خراسان در مقاطع مختلف زمانی، بهوقوع پیوست. شرایط و اوضاع و احوال اجتماعی سرزمینهای حاکمیت امویان بهسمتی پیش رفته بود که یک تغییر بنیانی را اقتضا میکرد. شاید بتوان مهمترین دلیل سرعت واژگونی بنیامیه را در خراسان، آشفتگی اوضاع اداری خراسان دانست. سقوط خراسان در نتیجۀ تغییراتی بود که در جامعه عربی خراسان بهوجود آمده بود که بنیان اجتماعی خراسان را دگرگون ساخته بود. خراسان جدای از آنکه از مرکز خلافت بهدور بود، بهعنوان منطقه بسیار مهمی در شرق، دچار آشفتگیهای قبیلهای بود و در کنار آن بیتوجهی و سرسری گرفتن تعلیمات احکام اسلامی موجب منفور شدن و در پی آن پیروزی عباسیان گردید
خلاصه ماشینی:
"تاکنون پژوهشهای زیر دربارۀ خراسان دورۀ امویان انجام شده است که تحت این عناوین میباشد: دانیل التون، تاریخ سیاسی و اجتماعی خراسان در زمان حکومت عباسیان، ترجمه مسعودرجبنیا، چاپ اول: انتشارات علمی و فرهنگی، 1367؛ که به اوضاع خراسان در دوره عباسیان اشاره دارد و مختصری هم از وضعیت جامعه خراسان قبل از عباسیان بیان می کند.
عثمان بن عفان در سال 30 ق به عبدالله که آن روز والی بصره بود و هم به سعید بن عاص بن امیه بن عبد شمس عامل خود در کوفه، نوشت و آن دو را دستور داد تا بهسوی خراسان پیش روند و به هریک از آن دو گفت که اگر پیش از دیگری به خراسان رسد او امیر خراسان خواهد بود، و نامه ای هم از پادشاه طوس به عبد الله بن عامر رسید و او را گفته بود که من تو را عبدالحسین زرین کوب، تاریخ مردم ایران، ج2 (تهران:امیرکبیر،1384)، ص30.
زمانی که عاصم خبر برکناری خویش را شنید حاضر شد تا با حارث مصالحه کند اما یحیی بن خضین، رئیس (طایفه) بکر در خراسان، با این توافق مخالفت کرد؛ زیرا بهقول او، ابوالفرج علی بن الحسین الاصفهانی،الاغانی، ترجمه دکترمحمدحسین مشایخ فریدنی)تهران:مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی،1364(، ص23.
1 طبیعی است تشیع این منطقه نیز سطحی و بیشتر از نوع سیاسی و یا دوستداری خاندان پیامبر بود و اکثر کسانی که در خراسان خود را شیعه مینامیدند، قائل به تفاوت عمدهای بین اعضای اهلبیت نبودند، بلکه آمادگی پیروی یک رهبر از خاندان پیامبر را علیه امویان داشتند و این امر بیشتر از تنفر آنان از بنیامیه، بهسبب ظلم و جوری که بر ایشان روا میداشتند، ناشی میشد."