چکیده:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه سرسختی بین زوجهای متقاضی طلاق و زوجهای غیرمتقاضی طلاق انجام شده است. روش: نمونه تحقیق شامل 90 زوج (30 زوج از هر گروه) است که بهروش دردسترس از نوع جورکردنی انتخاب شدند. تمامی زوجها به دو پرسشنامه مقیاس زمینهیابی دیدگاههای شخصی کوباسا و آزمون سازگاری زناشویی لاک-والاس پاسخ دادند. شاخصهای بدست آمده از پرسشنامهها با روش تحلیل واریانس دو راهه و اندازگیریهای مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که در زیر مقیاسهای تعهد و کنترل مولفه سرسختی، میانگین نمرات گروه متقاضی طلاق از گروه متقاضی مشاوره بالاتر است. در مقیاس سرسختی کل نیز نمره گروه متقاضی طلاق از گروه متقاضی مشاوره به گونه معنادار بالاتر بود. نتیجهگیری: درگیری میان اعضای خانواده از عمدهترین عوامل ایجاد استرس برای اعضای خانواده بهحساب میآید و سرسختی یکی از مولفههای مهم و راهبردی کنارآمدن با استرس است. گروه زوجهای متقاضی طلاق چون در پی فشار ناشی از تحمل تنش اغلب طولانی مدت تصمیم قاطع به جدایی گرفتهاند، از تنشها و استرس ناشی از تفکر در مورد تصمیمگیری رها شدهاند، در حالیکه گروه زوجهای مراجعهکننده به مراکز مشاوره بهدنبال راهی برای رهایی از شرایط نامطلوب خویش هستند و شاید بتوان گفت همین نامشخص بودن نتیجه این تلاش و تحمل سطح بالای استرس، باعث شده تا سرسختی در این افراد کمتر از گروه متقاضی طلاق باشد.
خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود)برای مقایسه نمرات سازگاری زناشویی در بین گروههای طلاق،مشاوره و عادی از آنجایی که زوجها به صورت یک واحد سیستمیدر نظر گرفته میشوند،از آزمون اندازهگیریهای مکرر استفادهشد و برای کنترل نمرات سرسختی به عنوان عامل مداخلهگر،سرسختی به عنوان کوواریانس در تحلیل وارد شد که نتایج آن درجدول شماره 4 نشان داده شده است.
زوجهای متقاضی طلاق در پی فشار ناشی از تحمل تنشی اغلبطولانیمدت،سرانجام طلاق را به عنوان راه رهایی از آن انتخابکردهاند،بنابراین به نظر میرسد گروه زوجهای متقاضی طلاقچون تصمیم قاطع به جدایی گرفتهاند،به نوعی مسیر خود رامشخص کردهاند و از تنشها و استرس ناشی از تفکر راجع بهتصمیمگیری رها شدهاند،درحالیکه گروه زوجهای مراجعهکنندهبه مراکز مشاوره به دنبال راهی برای رهایی از شرایط نامطلوبحاضر خویش هستند و شاید بتوان گفت همین نامشخص بودننتیجه این تلاش و تحمل سطح بالای استرس و از آنجا کهسرسختی و سطح استرس رابطه مستقیم دارند[8]،باعث شده تاسرسختی در این افراد کمتر از گروه متقاضی طلاق باشد.
در رابطه با یافتههای مربوط به زیر مقیاسهای سرسختی نیزمیتوان گفت،شخصی که از تعهد بالایی برخوردار است،اهمیت،ارزش و معنای اینکه چه کسی است و چه فعالیتها و اموری را انجام میدهد را باور دارد و قادر است در مورد آنچه که انجاممیدهد،معنایی بیابد[10]،شاید به همین دلیل است که زوجهاییکه تصمیم به طلاق گرفتهاند(بخصوص اینکه گروه متقاضیانطلاق در این پژوهش،متقاضیان طلاق توافقی هستند)،چونمیدانند چه میخواهند و چرا تصمیم به جدایی گرفتهاند،از تعهدبالاتری نسبت به متقاضیان مشاوره برخوردارند با این حال اینپرسش همچنان به جای خود باقی است که اگر گروه نمونه اینپژوهش در گروه طلاق از متقاضیان طلاق توافقی نبودند،آیا بازهم یافتههای حاضر تکرار میشدند؟ عامل مبارزهجویی که یکی دیگر از زیر مقیاسها سرسختی استنیز به این باور اشاره دارد که تغییر و تحول،جنبه مثبتی از زندگیاست و لذا افراد سرسخت،تغییرات زندگی را مخاطرهای برای امنیتخود تلقی نمیکنند."