چکیده:
انسان کامل قرآن مجسم و تکوینی است و هموست که میتواند حقیقت قرآن را به صورت کامل
معرفی کند. معصومان و یکی از آنان امیرالمؤمنین (ع) انسانهای کاملند. بنابراین
امام علی (ع) سزوارترین فرد برای معرفی قرآن کریم است. در نهج البلاغه قرآن به
عنوان کتابی توصیف شده که گویای نظام فاعلی و غایی جهان است. بر این اساس جهان
تجلی عینی خداست، همان طور که معرفت خدا تجلی علمی خداست.غایت تجلی خدا ذات
اوست.
از دیدگاه نهج البلاغه در تبیین قرآن باید به برخی نکات توجه کرد، از جمله: قرآن
همچون جهان که قرآن تکوینی است، در عین سکوت، دارای نطق و بیان میباشد؛ اما شرط
شنیدن این بیان، تفکر در قرآن و جهان و طرح درست پرسش با معیارهای اصلی نظام عینی و
علمی است. روش درست تفسیر قرآن، تفسیر قرآن به قرآن است؛ اما چون خود قرآن
انسانها را به خاندان عصمت و طهارت ارجاع میدهد، رجوع به سنت معصومان مکمل تفسیر
قرآن خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
"اما آنچه هم اکنون مطرح است بررسی نطق قرآن کریم نسبت به گروه چهارم میباشد و آن اینکه اگر انسان سالک صالحی از سطح مفسر متدبر عادی فراتر رفت و از ژرفای قرآن تکوینی اسرار و رموزی را کسب کرد و با چنین ره توشهای به پیشگاه قرآن تدوینی رفت و پرسش غیب آموزی را مطرح نمود و پاسخ مناسب با ملاحم و غیوب آینده را مسألت کرد، قرآن کریم در این بخش نیز ناطق است و با زبان چنان مستنطق ژرف اندیش خواهان ملاح و اسرار غیبی سخن میگوید؛ چنان که امیرالمؤمنین (ع) فرموده است: »ذلک القرآن فاستنطقوه و لن ینطق و لکن اخبرکم عنه، الان ان فیه علم ما یأتی و الحدیث عن الماضی و دواء دائکم و نظم ما بینکم« )همان، خطبه 158)، آنچه از گروه چهارم متوقع است یکی راجع به اسرار و ملاحم و غیوب که خارج از قلمرو تکلیف عمومی است و فقط برای خواص جنبه کمالی دارد و دیگری تبیین قید یا خصوصیت یا قرینه و مانند آن که در تتمیم نصاب حجیت ظواهر قرآن سهم بسزایی دارند، یعنی آنچه را گروه سوم با استنطاق و استظهار قرآنی به دست آوردهاند به انضمام آنچه از گروه چهارم در زمینه تخصیص یا تقیید عموم یا اطلاق محتوای قرآنی نقل شده، به نصب حجت میرسد و قرآن کریم در این دو نکته محوری گر چه نسبت به گروه چهارم که همان اولیای معصوم الهی اند، ناطق میباشد؛ نسبت به گروه سوم که همان مجتهدان صاحب نظر و مفسران صائب رأیند، صامت میباشد."