چکیده:
این مقاله، خلاصه یک طرح پژوهشی با همین عنوان است. گزارش با تعریف مفهوم سرمایه اجتماعی به مثابه مجموعه ای از هنجارها و شبکه هایی که یک فرد یا گروه در آن قرار می گیرد و از آن هنجارها و شبکه ها برای کنش های جمعی و همکاری استفاده می کند و نیز به عنوان مجموعه ای متشکل از سه عنصر آگاهی، اعتماد و مشارکت افراد در امور عمومی و اجتماعی، موفقیت سرمایه اجتماعی در ایران معاصر را بررسی می کند. در ادامه، نسبت سرمایه اجتماعی و نظام های تأمین اجتماعی، با مروری بر متون و نوشته های موجود تبیین می شود. مقاله تصریح می کند که در ایران، پژوهش های دانشگاهی و نظام مند نظری، تاریخی، یا مطالعات موردی تجربی چندانی درباره رابطه میان دخالت در تأمین اجتماعی و رفاه اجتماعیآن جام نگرفته است. این پژوهش دو سند را مورد استناد و تحلیل قرار می دهد: طرح برپایی نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی کشور (خرداد 1380) و نظام جامع رفاه وتأمین اجتماعی (خلاصه گزارش 1378). در ادامه، دشواری های نظام تأمین اجتماعی ایران ونقش بالقوه سرمایه اجتماعی در آن مورد تأمل قرار می گیرد. نویسنده با تأکید بر این نکته که یکی از مشکلات اصلی تأمین اجتماعی در ایران، «فقدان پوشش» است، می گوید فقدان پوشش کامل برنامه بیمه نشان می دهد در صورتی که سرمایه اجتماعی به رشد اقتصادی و ایجاد شغل ها مدد برساند، می تواند در همه زمینه های حمایتی و امدادی، نقشی مؤثر ایفا کند.بخش سوم مقاله به تشریح پیوندهای ساختاری تأمین اجتماعی، رفاه اجتماعی و سرمایه اجتماعی می پردازد.این پژوهش بر این باور است که در جوامع مدرن، بخش مهمی از کارامدی، موفقیت و بازتولید نظام تأمین اجتماعی و سیاستگذاری های متناسب با آن و یا رفاه اجتماعی، به نحوی به شکل و گستره هنجارها و شبکه های اجتماعی بستگی دارد که «سرمایه اجتماعی» نامیده می شود. همچنین نظام تأمین اجتماعی و رفاه اجتماعی را یکی از پیوندهای مهم عمودی میان دولت و جامعه و سرمایه اجتماعی را بیانگر ارتباطات افقی در جامعه می داند. از این منظر، سرمایه اجتماعی یکی از اجزای مهم در تحکیم «جامعه مدنی» ارزیابی می شود.در ادامه این نوشتار، با توجه به دشواری های فراروی نظام های سیاست اجتماعی، اهداف عمده ای که در برابر نظام های تأمین اجتماعی قرار دارد (افزایش برابری، افزایش کارایی، افزایش مشروعیت، و کاهش هزینه ها) تبیین می شوند.در بخش دیگری از مقاله، منطق سیاست های رفاهی مورد ارزیابی قرار می گیرد و ضمن آن، «تعریفی مشخص تر» از سرمایه اجتماعی ارائه می شود.در انتهای مقاله، خلاصه ای از سه پژوهش موردی (طرح ملی پیمایش ارزش ها و نگرش ها، نقش بنیادها در تأمین اجتماعی و رفاه اجتماعی وتحول و تطور خیریه های غیردولتی ایران از انقلاب مشروطه تا سال 1357) به قصد شناخت بهتر تأمین اجتماعی در ایران تشریح گردیده است.
خلاصه ماشینی:
"ولی در این برداشت از حمایت،تفاسیر نظری و توجیه اینکه چرا باید انتظار داشته باشیم سرمایۀ اجتماعی نقش مهمی در تأثیرگذاری بر نظام تأمین اجتماعی ایفا میکند یا چگونه میتوان این تأثیر را درک کرد،در نظر گرفته نشده است،یا با فرضیات دیگر(از قبیل مشروعیت دموکراتیک)دربارۀ ماهیت سیاستهای دولتی در جامعۀ ایران همخوانی ندارد.
(نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی،ص 11) مشارکت داوطلبانۀ روزافزون مردم،چه به صورت فردی و چه در چارچوب انجمنهای مدنی (سازمانهای غیردولتی)بخش مهمی از پیشنهاد جدید برای پاسخگویی به چالشهایی است که در حوزۀ حمایت و امداد فراروی نظام تأمین اجتماعی ایران قرار دارد.
" چنین رویکردی به سرمایۀ اجتماعی برای چالشهای فراروی سیاست اجتماعی در ایران چه پیامدهایی دارد؟سرمایۀ اجتماعی میتواند در مفهومسازی به سه مسئلۀ مشروعیت،هزینه و انصاف در ارتباط با سیاستهای تأمین اجتماعی که یاداوری شد به ما کمک کند،سرمایۀ اجتماعی میتواند به ما در مفهومسازی در زمینۀ ارتباط و تأثیر متقابل نهادهای دولتی یا رسمی که مسئول سیاستگذاری و اجرای برنامههای تأمین اجتماعی هستند با نهادهای غیررسمی و محلیای که فعالیتشان به امور حمایت و امداد معطوف است،کمک کند و مثلا به این پرسش پاسخ دهد که آیا سیاستهای اجتماعی دولت باعث تنزل سطح مشارکت اجتماعی در حوزۀ مسائل تأمینی میشود؟با اینحال:درحال حاضر در مورد ارتباط میان تأمین اجتماعی و سرمایۀ اجتماعی در ایران بررسیهای چندانی صورت نمیگیرد و به دلیل نوبودن این مفهوم بهویژه در چارچوب مقولات مربوط به رفاه اجتماعی،ارتباط و فرضیات احتمالی در این زمینه هنوز روشن نیست."