چکیده:
فرد دچار مرگ قشر مغزی، بیماری است که در اثر مرگ سلولهای کرنکس مغز، قادر به ادارهی فعالیتهای ارادی خود نیست. از نظر پزشکی، سلولهای مردهی قشر مغزی، بازگشت نخواهند کرد و لذا فرد در حیات نباتی صرف به سر میبرد. دشواری پرستاری از این افراد و برگشتناپذیر بودن فعالیتهای قشر مغزی آنها، ابهامات زیادی را برای حقوقدانان و پزشکان به وجود آورده است.
خلاصه ماشینی:
"در نظام حقوقی ایران،امکان پیوند اعضای مبتلایان به مرگ مغزی کامل، فراهم شده است،اما در خصوص افراد مبتلا به قشر مغزی،ابهامات بسیاری وجود دارد؛ این ابهامات،اختلاف رویههای محاکم را نیز در پی داشته است؛چنین افرادی از دید فقها و هم چنین عرف،دارای حیات تلقی میشوند؛از آن جا که علاوه بر آسیب به ساقهی مغز، تمام یا برخی از اعضاء و حواس این افراد نیز دچار آسیب میشود،در تعیین میزان دیهی ایشان اختلاف بسیار است؛برخی فقها دیهی چنین فردی را شامل دیهی کامل برای عقل و دیهی کامل برای هر یک از حواس دانستهاند،در مقابل،تعدادی دیگر،صرف تعیین یک دیهی کامل برای صدمهی مرگ مغزی را در صورت عدم بازگشت،کافی دانسته و معتقد به امکان اخذ هزینههای مازاد بر دیه هستند.
با توجه به مراتب فوق،در محاسبهی دیات متعلقه،دادگاه مکلف است در صورت وجود جراحات یا آثاری از قبیل سیاهشدگی،دیهی تمام موارد مذکور را محاسبه و مورد حکم قرار دهد؛اما،در خصوص حواس پنجگانه،عقل،قدرت تکلم،مقاربت و ریزش ادرار مصدوم موضوع قدری قابل تأمل است؛برخی فقهای معاصر نیز در پاسخ به پرسشهای مطرح شده در این خصوص،پاسخهای متفاوتی ابراز نمودهاند؛برای مثال در خصوص این پرسش که«اگر شخصی جنایتی بر دیگری وارد سازد که در اثر آن مجنی علیه به مرگ مغزی مبتلا گردد،در صورت غیر عمدی بودن جنایت،دیهی مرگ مغزی چه مقدار است و آیا علاوه بر دیهی مزبور،دیهای به اعضاء که کارایی خود را در اثر ضربهی مغزی از دست دادهاند،نیز تعلق میگیرد؟»1برخی پاسخهای بدین نحو است: «فعالیت مغز(عقل)دیه کامل دارد و چنان چه منجر به فوت نشود،دیهی عقل و شش دیهی دیگر برای سایر حواس که معطل شده است،پرداخت میشود."