چکیده:
اندیشه مدیریت در عالم هستی و در مکتب حیاتبخش اسلام نوعی ایدئولوژی است. مدیریت در اسلام خود مستلزم نوعی از رشد است و اولین رشدی که انسان باید از آن بهرهمند باشد، رشد فردی و اخلاقی است. انسان از نظر نیرو و قوا و استعدادهای درونی از مجهزترین موجودات است ولی در عین حال به اصل مدیریت و هدایت از خارج نیز نیاز دارد و انسان موجودی است که رهبری و به حرکت درآوردن و بهرهبرداری از نیروهای وی تابع یک سلسله قوانین بسیار دقیق و ظریف است که راه شناخت آن قوانین نفوذ در دلها و مسلط شدن بر انسانهاست. این مقاله در صدد است با استناد به اندیشه و سیره استاد مطهری در زمینه مدیریت و رهبری انسان در اسلام، و اصول مدیریت و رهبری را بررسی نماید.
خلاصه ماشینی:
1 استاد مطهری رحمهالله مدیریت را این گونه تعریف میکند: مدیریت انسانها و رهبری آنها، عبارت است از فن بهتر بسیج کردن و بهتر سامان دادن و بهتر سازمان دادن و بهتر کنترل کردن نیروهای انسانی و به کار بردن آنها.
استاد شهید مطهری در این زمینه میفرماید: رهبری و مدیریت در عرف امروز، با همه توسعه و شمولی که پیدا کرده است، اگر بخواهیم مرادف و همانندی برای آنها در مصطلحات اسلامی پیدا کنیم، باید بگویم: ارشاد و رشد و یا هدایت و رشد.
1 در جای دیگر استاد مطهری میافزاید: یکی از سرمایهها و بلکه مهمترین سرمایهها، سرمایههای انسانی است و اداره این سرمایه، نگهداری آن، هدر ندادن آن، استفاده و بهرهبرداری صحیح از آن رشد است.
2 نبوت از نوع راهنمایی و امامت از نوع رهبری است و این دو، مورد عامین من وجه هستند، ممکن است کسی فقط راهنما باشد و رهبر نباشد، مانند همه مبلغان درست ما (روشن است آنان که تبلیغشان نادرست است از بحث خارجاند) اینها کناری ایستاده و راه و چاه را به دیگران ارائه میکنند و میگویند «تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال» ممکن است به عکس، کسی رهبر باشد ولی راهنما نباشد، یعنی راهی است آشکار و هدفی است مشخص ولی نیاز به نیرویی است که قدرتها را متمرکز و متشکل کند و سازمان بخشد و نیروهای خفته را بیدار و ناشکفته را به سوی سازندگی و ابتکار بسیج کند.
5 استاد مطهری در این زمینه به حدیثی از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله استناد میکند که میفرماید: اگر دو نفر (یا سه نفر) در سفر بودند، یکی را به عنوان رئیس و مدیر خود انتخاب کنید، نشان میدهد که اسلام نیاز انسان به رهبری و نظم را تا چه اندازه اهمیت میدهد.