خلاصه ماشینی:
"در پارهای دیگر از روایات، سخن به دارو تشبیه شده است؛ یعنی چنان که انسان به ناگریز دارو میخورد، سخن نیز هنگامی باید بگوید که گریز و گزیری نداشته باشد.
آری، دلیری و بیمحابایی مردم در سخن گفتن از آن رو است که گفتارشان را جزء کردارشان نمیشمارند و میپندارند که فقط به سبب کردارشان مؤاخذه میشوند؛ اما آن که میداند هر چه بگوید در کارنامهاش ثبت میشود و گفتارش نیز جزء کردارش است، با احتیاط و دقت و حتی وسواس سخن میگوید.
حال آن که گناه غیبت بیش از سیلی زدن است و گاه تأثیر یک سخن پیش از چندین و چند عمل است و از این رو است که در اسلام «عرض» انسان با «دم» او مقایسه میشود.
گویا نظر بدین حدیث بوده که گفته شده است: جراحات السنان لها التئام ولا یلتام ما جرح اللسان و گویا مجد خوافی نظر بدین شعر داشته که گفته است: جراحات سنان درمانپذیر است جراحات زبان درمان ندارد باری، سخن در این است که اولا گفتار انسان جزء کردار او است و ثانیا بسا گفتار که از کردار سهمگینتر است و مجازاتش بیشتر.
شرط مهمتر و دیگر در استفاده از زبان رسانه، دقت و احتیاط در آن است و اطمینان به درستی آن؛ زیرا خطا و خلاف در زبان رسانه به تعداد افراد بهرهور از آن تکثیر میشود.
به عبارت دیگر: عدهای سخن را هنگامی که صورت چاپی به خود بگیرد و از طریق رسانة کتاب یا رسانة مطبوعات عرضه شود، اطمینانآور میشمارند و نفس رسانه برایشان حجت است و مهم."