چکیده:
از آنجا که معنویت با روح انسان سر و کار دارد و سعادت و شقاوت آن راتعیین میکند شناخت درست از آن و آگاهی از نوع راستین و انواع بدیل آنبسیار حیاتی است. مقاله حاضر در این جهت تدوین شده است که برمعنویتهای نوپدید و تفاوت آنها با معنویت اصیل پرتویی افکند و نقدهایوارد شده به این جریانات نوظهور را ارائه داده و آسیبهای موجود را بیانکند. همچنین به طرح راهکارهایی بپردازد که صاحبنظران در خصوصمقابله با این جریانات و مصونسازی جامعه در برابر آنها ارائه دادهاند.در این راستا ابتدا در قالب مقدمه شاخصههای حق و باطل درمعنویتگرایی، روشهای اعمال نفوذ معنویتگراییهای نوپدید، پیشینهمقابله جهانی با این جریانات و همچنین مشکلات و موانع موجود در راه نقدآنها بیان میشود. سپس در قالب بیان نقد و ارزیابی، شگردهای جذب وادامه فعالیت این جریانات و انحرافات عملی و نظری آنها طرح میشود. درانتهاء نیز به بیان راهکارهای عملی و نظری برای مقابله با این جریانات که ازسوی صاحبنظران ارائه شده است پرداخته میشود.
خلاصه ماشینی:
"2 هرچند عرفان اصیل اسلامی راه را به شکل روشن نشان میدهد اما یک دهه است که شاهدحضور عرفانهای وارداتی و معنویتهای نوپدید در جامعه ایران و توجه نشان دادن طیفی ازاقشار جوان به این جریانات هستیم.
2. کنترل فراگیر: فرقهها ضرورتا نیازی به منتقل کردن شخص به خانه تیمی و تشکیلاتیو زندگی در محیط فرقه به شکل بیست و چهار ساعته ندارند و برای کنترل فراگیران میتوانندبه شیوههایی دیگر عمل کنند مثلا در زمانهایی معین در حین کار از او بخواهند که ذهنش رامشغول مفاهیمی خاص کند یا برخی فعالیتهای فرقهای را انجام دهد و یا بعد از کار او رامجاب کنند که حتما به نحوی با فرقه مرتبط شود.
البته در کنار این اکثریت، گروه اندکی از فرقهها به شکل افراطی روی اینجنبه تکیه میکنند که عقاید و اعمال آنها کاملا علمی و برخاسته از علوم تجربی است.
درنقد این اندیشه و عملکرد آنان باید گفت: اول اینکه همه عرفانهای کاذب علیرغم انکارشریعت، خود دارای شریعت و قوانین ویژه هستند که از آن تحت عنوان آداب، تمرینها یادستورالعملها یاد میکنند.
1 در نقد و بررسی اندیشه پیرپرستی توجه به این نکات میتواند سودمند افتد: اول اینکه اگراستاد وارسته و راهیافتهای برای سیر و سلوک معنوی پیدا شود استفاده از تجربیات او کاریخردمندانه است اما اولا یافتن چنین استادی و اطمینان از درستی کار او بسیار دشوار است وثانیا بر فرض پیدا شدن چنین استادی نباید عقل و دین خود را در اختیار او قرار داد و او رامعصوم تلقی کرده و اطاعتی بیچون و چرا از او داشت."