چکیده:
این مقاله به بررسی پارهای از دیدگاههای فلسفی ویژه شیخ شهاب الدین سهروردی - ملقب به شیخ اشراق - اختصاص یافته است. شیخ اشراق که بنیانگذار فلسفة اشراق بهشمار میآید، در شماری از مسائل فلسفی با مشهور فیلسوفان و بهویژه فلسفة مشّاء به مخالفت برخاست. در این مقاله - پس از بیان مقدمهای کوتاه - نگارنده با اشاره به برخی نوآوریهای فلسفی و دیدگاههای بدیع شیخ شهاب الدین سهروردی و با استناد و تکیه به آثارعلمی او به بررسی مسائل مهم و تامل برانگیز فلسفی از دیدگاه او پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
"140 سهروردی بیان مشائیان را در تفسیر قاعده «الواحد» نپذیرفته و خود تفسیر دیگری در حکمة الاشراق و کتاب التلویحات اللوحیة و العرشیة از این قاعده ارائه داده است: پیدایش موجودات مجرد و جسمانی در عرض هم باطل است، شایسته نیست که عقل اول مبدأ فلک اول باشد، چون از صادر اول (نور قاهر اقرب) بدون واسطۀ جرم فلک اول، صادر نمیشود؛ زیرا به حکم سنخیت میان علت و معلول از اشراق نور قاهر اقرب (عقل اول) انوار قاهره عرضیه (عقول عرضی) متکافئه بهوجود میآید و کثرت پدید میآید و برای حصول انواع مجردات از واحد حقیقی برای هر یک از انوار قاهره مترتبه طولیه از تعقل و شهود نورالأنوار و سایر قواهر بالاتر، معلولی جداگانه حاصل میشود، انوار قواهر مراتب پایینتر (عقول عرضیه) اشعه و اشراقات انوار قاهره بالاتر (عقول طولیه) را به مشاهده عقلی درک نموده و به مادون خود (طبیعت) افاضه اشراق میکند، چون در عالم مجردات حجاب و مانعی نیست.
علم حضوری و حصولی در معرفتشناسی حکمت اشراق، قدرت نفس بر شناخت بیواسطه خویش، که همان علم حضوری باشد، یک اصل مسلم است و سهروردی در بیشتر آثار خود به تبیین این اصل پرداخته و با تبیین خاص خود، از علم حصولی و حضوری و شرح و بسط دادن آن، راه خود را از مشائیان جدا کرده و بر این باور است که هر کسی که در پی کسب دانش است باید علم اجمالی (حصولی) به آن چیز ی داشته باشد که در پی آن است، و با توجه به همین مبنا در حکمة الاشراق مینویسد: دانش انسانی یا فطری و یا غیر فطری است."