خلاصه ماشینی:
"و نیز بسته به عوامل تاریخی-اجتماعی،استعمال ابزارهای فلزی در کشاورزی از طرف بعضی جماعات ممکن است به متلاشی شدن سازمان جماعت بدوی و امحاءمالکیت عمومی زمین و پدیدار آمدن مالکیت خصوصی و ظهور طبقات منجر گردد،ولی در مورد جماعاتی دیگر،استعمال همان ابزارها،با وجود ترقی فوقالعاده محصول،ممکن است تحت تاثیر یک سلسله عوامل اجتماعی-تاریخی با آن نوع دگرگونیها*اساسیترین نکته هنگام استفاده از تئوریهای علمی در بررسی تاریخ اجتماع این است که در جریان پژوهش،تئوری نباید چون آیههای آسمانی،احکامی لایتغیر و لازم التباع تلقی شود،بلکه «تئوری»و«واقعیتها»در برخورد با هم و نسبت به یکدیگر باید متقابلا نقش محک را بازی کنند.
یک مثال ساده میتواند به روشن شدن مطلب کمک کند:چنان که به تفصیل در جای خود(کتاب دوم)شرح خواهیم داد،بر پایه قوانین علمی، طریقه آبیاری ایرانی یعنی«قنات»یک عامل بسیار مساعد برای ظهور فئودالیسم است و نطفه نیرومندی از آن را در خود حمل میکند و نیز میدانیم که در ایران زمین از دورترین اعصار این طریقه رواج داشته است؛ولی آیا میتوانیم از آن قانون کلی،وجود فئودالیسم را در دورههای تکامل تاریخی ایران استنتاج کنیم؟غلط بودن چنین استنتاجی به سادگی با کمک واقعیات تاریخ ثابت میشود.
استنتاجهای دوگانه فوق،یعنی هم استنتاج نخستین و حکم بر وجود فئودالیسم در ایران زمین به استناد قانون کلی،و هم استنتاج دوم یعنی انکار وجود زمینه مساعد برای ظهور فئودالیسم در اثر رواج قنات به استناد بررسی واقعیات، هر دو به یک اندازه غلط و بیپایه است و هر دو خطا ناشی از روش غیر علمی تحقیق است که در مثال بالا به آن دچار شدیم؛به این معنی که در هر دوبار، شرایط و مقتضیات و نقش عوامل مختلف و درجه تاثیر آنها و نسبتها و نسبیتها و به عبارت دیگر«محیط تاریخی»را از نظر دور داشتیم و قانون را نه در«محیط تاریخی»بلکه در«خلاء»و ماورای آسمانها به کار گرفتیم."