خلاصه ماشینی:
"جوانان بدین لحاظ مورد تأکید قرار دارند کهاولا اکثریت جمعیت کشور ما را تشکیل میدهند وایران در دنیای امروز کشوری جوان به حساب میآید،ثانیا اگر پایان دوره جوانی را در حدود 30 سالگیفرض کنیم بدین معنی است که بیشترین جوانانامروز،در سالهای پس از انقلاب اسلامی متولد شدهیا در آن هنگام کمتر از 6 سال از عمرشان میگذشتهو در نتیجه تمامی ایشان تربیت یافته در فضایفرهنگی جمهوری اسلامی بوده و تحت تعلیمسیاستهای و تبلیغات فرهنگی این نظام رشد یافتهاند.
واقعا اگر مقوله عشق آنچنانکه امثال حافظ ومولوی و سایر بزرگان در آثار خود آوردهاند بهجوانان معرفی میشد و به آنان میآموختیم که عشقزمینی نیز میتواند مقدمه و گاه لازمه عشق الهی وآسمانی باشد آیا اکنون شاهد چنین اوضاع درهمریخته و آشفتهای در این زمینهها بودیم؟آیا در یان؟صورت آمار ارتباطات ناسالم دختران و پسران جوانکه هماکنون رو به فزونی دارد،کاهش نمییافت؟ اما صد افسوس که متولیان فرهنگی ما در اینسالها راه هدایت و رستگاری جوانان را تنها و تنهادر احکام و عبادات و واجبات و مستحباتجستوجو کرده و نیم نگاهی هم بدین گنجینههایادب و معرفت ایران و اسلام نکردند و نتیجهاش اینشده است که جوان امروز شخصیتهای هنری وورزشی غرب را بهتر از بزرگان علم و ادب و تاریخ وتمدن سرزمین خویش میشناسد و هیچ مرجعیتیبرای این بزرگان در زندگی خود قایل نیست."