خلاصه ماشینی:
"YPAREHTOHCYSP LAUTIRIPS روانشناسی و اجتماع:آدمیبیمعنویتکالبدی بیش نیستنگاهی به رواندرمانی معنویبخش یکم دکتر بهنام اوحدی(به تصویر صفحه مراجعه شود)بایرام کاراسو(1995)درمان معنوی و اخلاقی را شیوهای از رواندرمانی بیان نمود که نیاز به جداسازی دو مفهوم روان و روح،به منزلهی مفاهیم فرافردی دارد.
درمان معنویبر دو اصل مهم استوار است:یکی رسیدن فرد به سرزندگی روان که نیازمند عشق به دیگران،عشق به کار و عشق به داشتنی و دلبستهگیها است و دیگری رسیدن فرد به معنویت که نیازمند باور به مذهب،باور به یگانهگی و باور به دگرگونی است.
این مفاهیم برای یک درمانگر معنوی به زمینهی درمانی رحم،شفقت و دلسوزی که به معنی عشق و باور ورای خویشتن است،بیانمیشود.
درمانگر میتواند با پرورشیک وجود سرزنده و معنوی و در همین هنگام هدایت درمان بالینی شخص بر پایهی این شش بنیان برتر،بیمار را به خود حقیقیاشبرساند.
چهگونه فرد به این حالت والا از فضیلت میرسد؟بر پایهی چهارمین قانون از هفت قانون معنویموفقیت چاپرا-قانون کوشش ناچیز-چنین فردیسعی به انجام هیچکاری نمینماید،روان در راستای پردهگشایی از رازهای صمیمیت و دلبستهگی در زندگی روزمره و روح در جستوجوی یافتن پروردگاردر زندگی دنیوی است.
راه رسیدن به سرزندهگی روان از طریق دگرگونی ماهیت مواردغیرعادی به عادی ممکن است و تنها عنصر مورد نیاز آن«عشق»است.
سه بنیان سرزندهگی روان دربردارندهی عشق به دیگران،عشق به کار،عشق به داشتنیها و دلبستهگیها و سه پایهی9&%07619DRFG076G% هیچ مکتب سازمانیافته و بنیانگذاری شدهایبرای رواندرمانی معنوی وجود ندارد راه معنویت دربرگیرندهی باور به روحانیت آدمی،باور به یگانهگی پروردگار و باور به دگرگونی است."