خلاصه ماشینی:
"آثار ماندگار زیادی دارد-البته بیشترش هم کارهای قدیمیاش است-اما واقعابا این همه تشدید که آقای طالبینژاد نوشته؟«بیگمانبزرگترین و با اهمیتترین»،«صدایش همچون میناب مستی و غرور میآفریند»!سالهاست که نقدهایآقای طالبی نژاد را میخوانم و اتفاقا آنها را به دلیلنوعی آرامش،بیطرفی و انصاف و دوری ازاحساست زیادی غلیظ دوست داشتهام.
از دیگر مطالب این شماره میشود اشاره کرد بهمصاحبهای با موزۀ هنرهای معاصر،همراه با دهها عکس ازعباس کوثری و الکساندر اینترنت،نوشتهای دربارۀ ارتباطکارتون سند باد و هرمنوتیک و تئوری مؤلف(که بعدا معلوممیشود قبلا در کیهان بچهها چاپ شده بوده)،و یکیادداشت و هزاران عکس دربارۀ یک نمایش دانشجویی(حسن تئاتر دانشجویی این است که آدمهای خیلی کمتریآن را میبینند).
سردبیر در یادداشت این شمارهاش،ضمن گلایه از گرمیهوا و بنایی همسایه و اظهار نظرهای دو خطی دربارۀ دو سهتا فیلم و نمایش و وعدۀ شمارۀ ویژۀ فروغ فرخزاد و یادآوریاین که«مجله باید بهتر شود،اما همین است که هست؛میخواهید بخواهید،نمیخواهید هم بخواهید»،تعدادیجملۀ کلفت نثار دو سه نفر آدم بیهنر یاوه گوی نامدار کردهوی همچنین ضمن یادآوری سیاست درهای باز مجله،اعلام کرده که به زودی بخش موسیقی و هنرهای تجسمیتقویت خواهد شد.
مثلا میرا(با داستانعالی کریستوفر فرانک که خانم لیلی گلستان ترجمه کردهاشتباه نشود)حس و فضاسازی خیلی خوبی دارد،اما این«عمو جون هادی آقای سبیلو»پس از چند بار خواندن،باز همنفهمید آنجا چه خبر است و آن شخصیتهای کرد برای چهاین طور ماتمزدهاند(البته این پرسش در عالم واقعیت بیرونیهم هنوز جواب روشنی ندارد)."