خلاصه ماشینی:
"p( این قرائت از نظریه کنش و مفهوم قدرت در نزد آرنت،مشابهتهایی را که میان تأکید مجدد آرنت بر تمایز ارسطویی عمل sixarp از ساختن siseiop از یک سو و تقابل بنیادین کنش ابزاری باکنش ارتباطی در اندیشۀ هابرماس از سوی دیگر وجود دارد بارزترمیسازد.
&%12123ESEG121G% اگر برنشتاین پیوستگی اساسی موجود میان برداشت آرنت وهابرماس از حوزه عمومی را آشکار میکند،سیلا بن حبیب )bibahneB alyeS( این شباهت را با طرح این ادعا تقویت میکند کهمفهوم آرنت از کثرت باید در تقابل با مدل مارکی-هگلی«ابرسوژهای»در نظر گرفته شود که خود را تحقق بیرونی میبخشد،مدلی کهکثرت را به فرا ذهنیت تقلیل میدهد(44-243,1986).
فوکو با کنار گذاشتن جدایی اساسی کهلیبرالها بین قدرت مشروع و نامشروع قائلند خصوصیات«محلی،پیوسته،تولیدی و فراگیر»قدرت مدرن را باز مینمایاند )801-39,bo891 tluacuoF ees,23,9891 resarF( به عقیده فوکو تاوقتی که از قدرت زیر عنوان حاکمیت بحث میکنیم،«شبکههای به همتنیدۀ اجبارهای مادی»آن یعنی ظریفکاریهای مختلفی که قدرتبرای تولید گروههای مطیع و سوژههای خود مراقب دارد مخفیمیماند )501,b0891,tluacuoF( اما نظریۀ لیبرال با تحمیل موضوع مناقشهآمیز مشروعیت درست همین مدل بیزمان قدرت دولتی را که برپایه قرارداد استوار است و هدف از آن حفظ حقوق است تکرار میکند.
چنان کهپیشتر اشاره شد،اگر نظریۀ حوزۀ عمومی آرنت همان دلبستگیهایلیوتار و فوکو را به حفظ ذهنیت مجادلهای نشان دهد-اگر ما آرنت راکسی در نظر بگیریم که از سیاست مبتنی بر کثرت،تفاوت،خودانگیخگی و ابتکار در مقابل دستگاههای سامانبخش اجماعدفاع میکند-در این صورت نسبت موجود میان نظریه وی وپسامدرنیسم/فراساختارگرایی،با تصویری که هابرماس ترسیم کردهاست،متفاوت خواهد بود."