چکیده:
تفسیر موضوعی در سنجش با تفسیر ترتیبی شیوة تفسیری نوظهوری است که در پیکشف نظریة قرآن کریم دربارة یک موضوع یا مسئله است. این مقاله تلاشی برای تبیین ماهیت این شیوة تفسیری است و در آن، مفهوم و ارکان تفسیر موضوعی و تفاوت آن با تفسیر ترتیبی و مقدار وابستگی تفسیر موضوعی به تفسیر ترتیبی بررسی میشود. بدین منظور، نخست واژگان «تفسیر» و «موضوعی» مفهومشناسی و سپس تعریفهای متعدد تفسیر موضوعی بررسی شده است. تفسیر موضوعی عبارت است از: استنباط نظریة قرآن کریم در باب یک موضوع یا مسئله، از طریق جمعآوری و دستهبندی تمام آیات مربوط و استنطاق روشمند آنها؛ خواه آن موضوع یا مسئله از بیرون قرآن کریم شناسایی شده یا برخاسته از مراجعة مستقیم به خود قرآن باشد. تفسیر موضوعی در هدف، شروع، نقش مفسر و روش با تفسیر ترتیبی متفاوت است. ولیدر مسئلهیابی، مطالعة اکتشافی آیات و کشف مدلول مجموع آیات وامدار تفسیر ترتیبی است.
خلاصه ماشینی:
"نمونههایی از تمثیلات نوآورانه داستانی قرآن کریم از جمله مثالهای نوآور قرآنی که با تشریح تاریخ گذشتگان و داستانهای اقوام و انسانهای پیشین، درسی زنده و جاری از مدرسه روزگار در اختیار شاگردان هستی میگذارد، و آنها را به کسب تجربه از این وقایع فرا میخواند میتوان به موارد ذیل اشاره نمود: 1- قرآن کریم در آیات 112 و 113 از سوره نحل سخن از منطقهای آباد و پر نعمت به میان آورده که بر اثر کفران نعمت گرفتار نا امنی و گرسنگی و بدبختی شدند و سرگذشت ایشان را چنین به تصویر میکشد: «خداوند (برای آنها که کفران نعمت میکنند) مثلی زده است: منطقه آبادی را که امن و آرام و مطمئن بوده و همواره روزیش به طور وافر از هر مکانی فرا میرسیده، اما نعمت خدا را کفران کردند و خداوند به خاطر اعمالی که انجام میدادند لباس گرسنگی و ترس را به اندامشان پوشانید.
قرآن در جایی دیگر از قوم ثمود با تعبیر «أصحاب الحجر» (حجر:80)؛ صاحبان خانهها و قصرهای سنگی و کسانی که در دل کوهها برای خود خانهها میتراشیدند، یاد نموده است تا به این نکته توجه بخشد که آن خانهها و پناهگاههای مستحکم نتوانست تا آن قوم مغرور و ستم پیشه را از عذاب الهی برهاند و نه آن کوههای سر به آسمان کشیده و نه آن خانههای امن و امان ونه اندام نیرومند آن قوم سرکش و نه ثروت سرشارشان، هیچکدام نتوانست آنها را از آن صیحه آسمانی و صاعقه مرگبار نجات دهد."