چکیده:
فیض کاشانی فقیه، محد ث، مفسر، فیلسوف، و عارف بزرگ امامیه در سده یازدهم هجری و ابوحامد محمد غزالی فیلسوف، متکلم، فقیه و از بزرگ ترین علمای عرفان مسلک سده پنجم هجری، هر دو در آثار خود، به چگونگی عبادت خداوند و سیر وسلوک به سوی حضرت حق پرداخته اند. فیض به دلیل پایبندی شدید به شریعت وارده از پیامبر اکرم و ائمه اطهار و ابوحامد به دلیل اعتقاد راسخ به طریقت صوفیه و پیروی از طریقه صوفیان، هر یک روشی خاص در چگونگی مجاهده، ریاضت نفس و عبادت خداوند متعال و به طور کلی در سیر و سلوک ارائه داده اند. این دو عارف با وجود اختلاف نظر شدید در چگونگی مجاهده با نفس و ریاضت مرید در ابتدای راه سیر وسلوک، نقاط مشترکی در چگونگی روی آوردن سالک به سوی خداوند و خالی کردن دل از ماسوی الله با یکدیگر دارند. این مقاله به بررسی و تحلیل نقاط اختلاف و اشتراک فیض و غزالی در این باره می پردازد.
Fayḍ Kāshānī، the great Imāmī jurisprudent، ḥadīth scholar، philosopher، and mystic of the eleventh/seventeenth century and Abū Ḥāmid Ghazālī، the philosopher، theologian، jurisprudent، and one of the great Sunni scholars of mysticism of the fifth/eleventh century، have both dealt with the way to engage in devotional acts and spiritual journey towards Allah’s Presence. Fayḍ، due to his strong loyalty to the religious law (sharī‘a) established by the Holy Prophet (S.A.W.) and the Purified Imams (A.S.)، and Abū Ḥāmid، for his firm belief in Sufism، have each presented a particular procedure for practicing self-mortification and self-discipline and، in general، spiritual journey. Despite their substantial disagreement as to how a disciple is to struggle against the carnal self and to practice self-discipline in the beginning of spiritual journey، these two mystics have common grounds in terms of dealing with spiritual journey towards God and purification of the heart of all other than God. This article examines and analyzes the differences and similarities of Fayḍ and Ghazālī in this respect.
خلاصه ماشینی:
فیض به دلیل پایبندی شدید به شریعت وارده از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و ائمه اطهار علیهم السلامو ابو حامد به دلیل اعتقاد راسخ به طریقت صوفیه و پیروی از طریقۀ صوفیان،هریک روشیخاص در چگونگی مجاهده،ریاضت نفس و عبادت خداوند متعال و به طور کلی در سیر وسلوک ارائه دادهاند.
آداب سیر و سلوک از دیدگاه غزالی غزالی در کتاب احیاء علوم الدین و کیمیای سعادت در چگونگی«پیدا کردنشرایط مرید در ابتدای مجاهده و چگونگی رفتن راه دین به ریاضت»مینویسد:کسی که طالب آخرت است و میخواهد در راه حق قدم بگذارد و به خداوندمتعال برسد،نخست باید اراده کند و بعد از اراده کردن نیاز به سه چیز دارد:نخست شرایط راه را در خود فراهم آورد؛دوم دستاویزی بیابد تا به آن چنگبزند و سوم حصن و حصاری که به آن پناه آورد.
به این نکته باید توجه داشت که فیض هرچند در المحجة البیضاء نیاز به پیررا تا حدودی نفی کرده است،اما از دیگر آثار او چنین برمیآید که یکی ازشرایط سیر و سلوک در راه حق،نیاز سالک به شیخی راهنما در این مسیر است.
از سخنان فیض و غزالی این گونه برداشت میشود که هردو نیاز به پیر ومرشد را در طریق سیر و سلوک از وظایف اصلی سالک دانسته و برای این پیرویژگیهایی برشمردهاند که از جمله مهمترین آنها انتساب یا ارتباط این شخصبا پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله یا ائمه معصومین و عالم بودن و به علم خود عمل کردن است؛به گونهای که هردو براین امر تأکید کردهاند که اگر سالک،شیخی با اینویژگیها پیدا کرد،براو واجب است که از او اطاعت کند و از حکم او بیروننرود.