خلاصه ماشینی:
"1 با اندیشه در این نکته،به روشنی میبینیم:شعلههای نشریهای مخفی-در قم-از همان رمضانسرد و خاموش سر برآورده است!چنانکه شادروان علی حجتی-در پی آنچه گذشت-چنینگفته است: حجتی:چند روزی از ماه شوال گذشته بود که یک دفعه دیدم سروکلۀ این آقایمحمدی پیدا شد در قم:آمده قم برای این که دنبال آن قضیه را بگیرد که آقای چی شد[سرنوشت آن]نشریه مخفی؟ گفتم:حالا شما آمدید چکار کنید؟گفت:من آمدم اجازه بگیرم از آیت اللهشریعتمداری که از بابت سهم امام قبول کند،من برگردم آبادان،ماشین تحریر برایشما بگیرم.
بههرحال با فداکاری و از خودگذشتگی آقای شریفی و خانماش تا نصفههایشب گاهی تا صبح مینشستند،گاهی هم من و آقای هاشمی و خسروشاهی میرفتیمکمک میکردیم در منزل آقای شریفی و این چاپ میشد و آقای حاج شیخ علیرضابرزگر-طلبهای بود بجنوردی-ایشان از طلاب مدرسۀ خان بودند و از دوستان مابود و ما ایشان را انتخاب کردیم برای نشریه و توزیع بعثت در سطح حوزه،بدوناین که اطلاع داشته باشد،ایشان-این از کجا میآید-؟به این ترتیب:یک تعدادیکه سهم حوزه بود،ما بستهبندی میکردیم و روش هم[چنین بود که]یک کاغذمینوشتیم:برادر آقای برزگر: با تشکر از فعالیتهای شما،-کوششهای شما در این راه-باز این مقداربعثت خدمت شما ارسال گردد...
یاد:چون من یادم هست که سال هفتم مکتب اسلام بود که شش هفت مقالۀ پرجاذبه و محتواآقای مطهری داشت که من همان موقعها تحت تأثیر قرار گرفتم و به فکر انتشار جداگانهاشافتادم که رفتم با آقای مطهری صحبت کردم و جداگانه منتشر کردیم تحت عنوان اخلاق جنسی دراسلام و جهان غرب خیلی بحث خوب و لازمی بود،واقعا احساس لزوماش میشد."