چکیده:
قضا و قدر از مسائل مهم در حوزه فلسفه و کلام به شمار می آید که در مواجهه با شبهات بسیاری، علی الخصوص در مساله رابطه آن با اختیار انسان، قرار گرفته است امام خمینی و صدرالمتالهین دو تن از صاحبنظران این حوزه هستند که پژوهش حاضر به تبیین و مقایسه آرای ایشان می پردازد. و ضمن مقایسه به نتایج قابل توجهی در مساله غامض قضا و قدر، دست پیدا کرده است و نشان خواهد داد که هر دو فیلسوف قضا و قدر الهی را موجب سلب اختیار انسانی ندانسته، بلکه برآنند که اختیار، خود به موجب قضا و قدر الهی معین گردیده است.
خلاصه ماشینی:
"وبالعکس و فقط با اراده خود و نه اراده ضروری و موجب آن فعل را انجام داده است(ملاصدرا الف1383 ج 4:114)در نظر او خداوند واجبالوجود بالذات است و ما سوای آن،از افعال و آثار آنوجود محض است که هیچ قوامی جز از ناحیه آن ندارند و عین معنای تعلق و ارتباط هستند(ملاصدرا الف 1383 ج 6:15)از طرفی واجبالوجود من جمیع جهات است یعنی نه تنها در ذات واجب است بلکه مثلا در فعل نیز واجب است و به صرف اقتضای ذاتش موجود و به صرفاقتضای آن فاعل است و به این ترتیب مختار است اما ما سوای واجبالوجود و از جمله انسانهانمیتوانند مختار نامیده شوند(ملاصدرا الف 1383 ج 3:14).
پس جهاناز آن جهت که ربط صرف و تعلق محض است،ظهور قدرت خدا و اراده و علم و فعل اوست واین همان امر بین الامرین است(امام خمینی 1362:74-73)ایشان در ادامه مینویسند:پس اگر کسیکیفیت ربط موجودات را به همان ترتیب سببی و مسببی آنها به خدای تعالی درک کند متوجه میشود که آنها با آنکه ظهور خدای تعالی میباشند دارای آثار و خاصیتهایی نیز هستند.
» 3-3)اختیار الهی و عدم موجبیت او ملاصدرا به دلیل اینکه فقط فاعلیت خداوند به صرف ذاتش میباشد و فاعلیت سایر موجودات بهجهت ضرورتی است که از خود آنها نیست،بلکه از خارج به آنها وارد شده است،تنها خدا رافاعل مختار میداند و میگوید:دائم الفضل بودن خداوند بر موجودات و ممکنات و ایجاد دائمیآنها و تداوم فیض و استمرار آن منافی با اختیار و اراده الهی نیست و اراده او عین ذات اوست."