چکیده:
در عصر حاضر نظام خانواده دچار مشکلات و چالش های اساسی گردیده است .اختلافهای خانوادگی،طلاق،فرزندان بی سرپرست و بزهکاری نوجوانان و جوانان،نشان دهنده مشکلات اساسی در خانواده های ماست.بخشی از این مشکلات،نشانگر ضعف در برنامه ریزی،تصمیم گیری و سازمان دهی می باشد که در مدیریت خانواده تجلی می یابد.بنابراین به نظر می رسد خانواده ها برای غلبه بر این مشکلات نیازمند به بازنگری در نوع مدیریت خود برای رویارویی با پیچیدگی های زندگی کنونی،از جمله تربیت فرزندان و برقراری روابط مناسب با همسر می باشند. در بین صاحب نظران اسلامی مرحوم علامه طباطبایی با بهره گیری از اندیشه های اسلامی و تعقل و آزاد اندیشی صاحب نظراتی در خصوص مدیریت خانواده می باشد،که می تواند کمک شایانی به حل مشکلات مدیریت خانواده در وضعیت در حال گذار کشورمان بکند. لذا در این مقاله ابتدا گونه های مدیریت خانواده معرفی شده اند.سپس نظریه های مدیریت خانواده در نظریه های جامعه شناسی و دین اسلام مورد بررسی قرار گرفته اند.در ادامه نظر به اهمیت نظریه علامه طباطبایی خصوص مدیریت خانواده نظریه ایشان که بر تفکیک نقش ها و تعقل مبتنی است،مبسوط تر ارائه شده است.در پایان نیز ضمن نقد نظریه های مدیریت خانواده،الگوی مدیریت مشارکتی بر اساس آموزه های دینی و علمی برای خانواده اسلامی ـ ایرانی ارائه شده است.
خلاصه ماشینی:
بنابراین به نظر میرسد خانوادهها برای غلبه بر این مشکلات نیازمند به بازنگریدر نوع مدیریت خود برای رویارویی با پیچیدگیهای زندگی کنونی،از جمله تربیت فرزندان و برقراری ارتباطمناسب با همسر میباشند.
در ادامه نظر به اهمیت نظریه علامه طباطباییخصوص مدیریت خانواده نظریه ایشان که بر تفکیک نقشها و تعقل مبتنی است،مبسوط تر ارائه شده است.
بنابراین هدف اصلی این مقاله بررسی نظریههای جامعهشناسی و دینیمدیریت خانواده با تأکید بر نظرات علامه طباطبایی در خصوص مدیریت خانواده میباشد.
ج-اشتغال-شوهر باید زن را دائما به امور خانهداری و تربیت و اداره فرزندانمشغول کند تا اوقات فراغت زن به اموری که ممکن است به روابط سالم آسیبرساند،صرف نشود،در غیر این صورت ممکن است زن به زینت و آرایش برای مردانبیگانه بپردازد و در نتیجه احترام متقابل زن و مرد از میان برود(سالاریفر،6).
ویبر همین پایه جایگاه اجتماعی زن و مرد و مدیریت خانواده را تبیین میکند و موارداشتراک و اختلاف بنیه طبیعی دو صنف را توضیح میدهد: اسلام از نظر اداره شؤون زندگی،زن و مرد را همسان دانسته است،آنان ازدیدگاه،تعلق اراده به آنچه که ساختمان وجودی انسان درخوردن و نوشیدن و دیگرامور مربوط به بقای انسان محتاج است مساوی هستند.
این محبت و مودت،والدین را برمیانگیزد که در حفظ،تغذیه وتربیت فرزندان بکوشند(طباطبایی،285/4) وی در مورد سلسله مراتب افراد در خانواده،به پیروی از آیه{/«الرجال قوامونعلی النساء»/}قائل به مدیریت مرد در خانواده است و با اشاره به نکاتی از زندگیاجتماعی و شرایط طبیعی زن و مرد،این امر را تبیین میکند.
علت دیگر این امر مسؤلیت اداره امور اقتصادی خانواده است که بر عهدة مرد میباشد.