چکیده:
تفکیک «تصور» و «تصدیق» از تمایزهای اصلی است که متقدمین در منطق و متاخرین در معرفت-شناسی از آن بهره برده اند، هر دو گروه مقسم این دو را «علم حصولی» می دانند، این تقسیم در «معرفت شناسی نوصدرایی» برای اقسام معرفت به کار رفته است، اما نمی توان «تصدیق» را در اصطلاح معرفت شناسی بنا بر تعریف فلسفه اسلامی «علم حصولی» دانست. این تحقیق با مرور ادبیات فیلسوفان مسلمان به ویژه نوصدراییان، مدعی است که تفکیک تصور و تصدیق هستی شناختی، و «علم حصولی» به عنوان مقسم «هستی علمی» است. اما استعمال «تصدیق» در منطق و معرفت شناسی مساوق با «قضیه» می-باشد، نه یک «هستی علمی» که در عین بساطت خارجی در تحلیل عقلی دو مفهوم «حکایت» و «حکم» از آن انتزاع می شود. «تصدیق» در منطق به معنای «اذعان به صدق قضیه» و در معرفت-شناسی به معنای «معرفت به تحقق یا عدم تحقق یک امر» است. پیشنهاد می شود برای امور متناظر با «تصور» و «تصدیق» در معرفت شناسی از «معرفت تصوری» و «معرفت تصدیقی» استفاده شود.
Differentiation of the two terms imagination and judgment is a main distinction in Islamic logic and Neo-Sadraean epistemology. Both disciplines believe that the divider of the two is "acquired knowledge". But، the concept of “judgment”، in epistemology، is not the same as the concept of "acquired knowledge" in Islamic philosophy. Differentiation of imagination and judgment is an ontological one، and Islamic philosophers consider acquired knowledge as an "epistemic being". In logic and epistemology "Judgment" is the same as "proposition"، and is not an “epistemic being". “Judgment" is the origin of the two concepts: "representation" and "assertion". In logic، "Judgment" is "asserting the truth of a proposition"، and in epistemology، it is the knowledge of realization or non- realization of something.
خلاصه ماشینی:
مقسم تصور و تصديق از منظر معرفت شناسي نوصدرايي عبدالحسين خسروپناه ،١ مهدي عاشوري 2 )تاريخ دريافت مقاله:٩٣١٩/٤٢/٣٩ - تاريخ پذيرش نهايي: ٩٣١٩/٩٤/٩٩( چکيده تفکيک «تصور» و «تصديق» از تمايزهاي اصلي است که متقدمين در منطق و متأخرين در معرفتشناسي از آن بهره بردهاند، هـر دو گـروه مقسـم ايـن دو را «علـم حصـولي» ميدانند، اين تقسيم در «معرفتشناسي نوصدرايي » براي اقسام معرفـت بـه کـار رفتـه است، اما نميتوان «تصديق» را در اصطلح معرفتشناسي بنا بر تعريف فلسفٔە اسـلمي «علم حصـولي» دانسـت.
منشأ اين ابهامهـا ايـن اسـت کـه اول اقسام، مقسم ، و وجه تقسيم به وضوح تنقيح نشده و به مشهورات اکتفا شده است و ثانيـا تصديق با برخي امور شناختي ديگر مانند قضيه يکسان در نظر گرفته ميشود.
٢. پيشينه تحقيق نقش تفکيک تصور و تصديق در معرفتشناسي در مقالٔە «تصور و تصديق پـيش درآمـد جايگاه مبحث علم در علوم اسلمي» )فعالي( مورد توجه قـرار گرفتـه اسـت، امـا در ايـن مقاله اصل اين تقسيم موضوع بحث نيست و پرسش هاي اصـلي معرفـتشـناختي ماننـد ارزش شناخت و واقعنمايي ادراکات به صـورت جداگانـه در تصـورات و تصـديقات مـورد توجه قرارگرفتـه اسـت.
فلسفٔە اسلمي در اين گونه از معرفـت نيـز بـه وجود صورتي ذهني معتقدند که آن را در اصطلح «تصديق» ميگويند و بنـا بـر تحليـل ملصدرا اين «هستي علمي» در خارج بسيط است اما در تحليل عقلـي عـلوه بـر مفهـوم «حکايت» مفهوم «حکم » نيز از آن انتزاع ميشود.