چکیده:
طرح مساله: با این پیش فرض که سرمایه اجتماعی ایران طی سال های بعد از انقلاب کاهش یافته است، هدف اصلی این مقاله پاسخ به چرایی این مساله و تبیین آن است.
روش: در قسمت های اول و دوم مقاله، بر چند وجهی بودن رابطه علمی میان عوامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و این که بسته به شرایط مکانی و زمانی خاصی هر کدام می توانند نقش قوه محرک اولیه را ایفا کنند، تاکید شده است. در قسمت های سوم تا پنجم، با استناد به داده های موجود مبتنی بر مطالعات میدانی انجام شده، مرکز آمار ایران و همین طور داده های نهادهای جهانی چون بانک جهانی و برنامه توسعه سازمان ملل متحد، و برآورد کمی انجام شده از رابطه میان فساد از یک سو (به عنوان شاخصی برای سرمایه اجتماعی) و شاخص هایی چون حکمرانی، درآمد سرانه و توزیع درآمد از سوی دیگر، تصویری از افول سرمایه اجتماعی و نقش حکمرانی در آن ارایه شده است.
یافته و نتایج: سرمایه اجتماعی طی سال های بعد از انقلاب کاهش یافته است. نظام حکمرانی ایران چه در میان بیست کشور پرجمعیت جهان و چه در میان کشورهای خاورمیانه جایگاه بسیار ضعیفی دارد. علت اصلی کاهش سرمایه اجتماعی، ضعف در نظام حکمرانی است.
خلاصه ماشینی:
"درقسمتهای سوم تا پنجم،با استناد به دادههای موجود مبتنی بر مطالعات میدانیانجام شده،مرکز آمار ایران و همیطور دادههای نهادهای جهانی چون بانکجهانی و برنامۀ توسعۀ سازمان ملل متحد،و برآورد کمی انجام شده از رابطۀ میانفساد از یک سو(به عنوان شخاصی برای سرمایۀ اجتماعی)و شاخصهایی چونحکمرانی،درآمد سرانه و توزیع درآمد از سوی دیگر،تصویری از افول سرمایۀاجتماعی و نقش حکمرانی در آن ارایه شده است.
2)چارچوب نظری سرمایۀ اجتماعی را شاید بتوان در یک نگاه وسیع و در سطح کلان مجموعهای از مجودیفضیلتهای اخلاقی و مناسبات اجتماعی همساز با تحولات توسعهای دانست که هم تحت&%02318EFRG023G% تاثیر عملکرد اقتصادی و هم تحت تاثیر عملکرد سیاسی و ساخت قدرت و حکمرانیمتناسب با آن است و در عین حال که بر این دو تاثیر متقابل میگذارد.
اگر این فیلم تصویر صحیحی از تحولات اجتماعی جامعه ایران به دست داده باشد در اینصورت میتوان گفت که از یک سو انقلاب به عنوان یک اتفاق سیاسی تاثیر تعیینکنندهایبر سرمایۀ اجتماعی داشته است.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) چنانچه،مشکلات و ناکارآییهای ناشی از ناتوانی نظام اداری در هماهنگسازیسیاستها(شکست در هماهنگسازی سیاستها)و نبود پاسخگویی را نیز در نظر بگیریمکه ریشه در نهادهای تودرتو و موازی دارد،این فرضیه که عملکرد ضعیف اقتصادی واجتماعی ایران طی دورۀ تاریخی بعد از انقلاب بیشتر ریشه در ناکارآیی سازمانی ناشی ازماهیت درونی دولت دارد،قوت بیشتری پیدا میکند.
در اینجاضریب متغیر توزیع درآمد،مثبت برآورد شده است که نشان میدهد بین فساد و توزیعنابرابر درآمدی رابطۀ مثبتی در مجموع وجود دارد؛اما میزان ضریب به دست آمده بسیارکوچک(0/1)است؛در عین حال معناداری آماری آن نیز چندان بالا نیست."