چکیده:
طرح مساله: پدیده فرار نوجوانان و جوانان به ویژه دختران جوان از خانه، با انواع آسیبهای اجتماعی همراه است. آنچه در این پژوهش مورد بررسی است، شناخت عوامل اجتماعی و روانی موثر بر فرار دختران نوجوان و جوان از منزل در قالب مدلی علّی ـ تجربی است. روش: در این مطالعه از روشهای کیفی و مطالعه مورد ـ شاهد مبتنی بر جمعیت با حجم نمونه 281 مورد و 250 شاهد استفاده شده است. نمونههای مورد از 10 مرکز سازمان بهزیستی و سازمان زندانها و نمونههای شاهد از جمعیت عمومی دختران ده استان کشور انتخاب شدند. یافتهها: ضعف و دستیابی نابرابر به منابع ارزشمند اجتماعی، بیسرپرستی و بد سرپرستی خانواده، طلاق، ضعف شبکه حمایت اجتماعی، سوء استفاده و آزار، طرد و غفلت در خانواده، ضعف سازگاری و وابستگی اجتماعی، احساس بیقدرتی و بیهنجاری از عوامل موثر بر فرار دختران از منزل بوده است. نتایج: آسیبهای مذکور حاصل انواع اختلالات اجتماعی شامل اختلالات توزیعی، ارتباطی و هنجاری است که خود، ناشی از ضعف انسجام اجتماعی در سطح کلان است.
خلاصه ماشینی:
"دراین زمینه و ندرپلاگ )7991,etlihcS & geolP rednaV( مدعی است اغلب این افراددارای منزلت اقتصادی-اجتماعی خانوادگی پایینی هستند،چنان که طبق مطالعۀ وی،دوسوم پدران آنان متعلق به طبقات پایین اجتماع(شامل کارگران نیمه ماهر و ماهر)بوده ویک سوم از این پدران نیز بیکار و یا ناتوان از انجام کار میباشند.
3)چارچوب نظری با مروری بر مطالعات و دیدگاههای مطرح شده میتوان دریافت فرار دختران تحت تاثیر عوامل چندی از جمله ضعف و دسترسی نابرابر به منابع ارزشمند اجتماعی-اقتصادی،ضعف و یا فقدان شبکه حمایت اجتماعی و مشکلات هنجاری و روانی است.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) نتایج حاصل از جدول شمارۀ 2 نشان میدهد اثر محافظتکنندگی پایگاه اجتماعی،سرپرستی نامناسب،حمایت اجتماعی،همبستگی خانواده،گرمی روابط والدین یاسرپرست خانوار با دختر،انعطافپذیری خانواده،سازگاری اجتماعی و بستگی اجتماعیدر فرار دختران از منزل علیرغم تعدیل برای سایر متغیرهای مستقل متناسب اجتماعی-روانی حفظ شده است.
از این نظر آسیبهای خانواده،فوت والدین و سرپرستی نامطلوب،هر یک تحت تاثیرضعف پایگاه اجتماعی-اقتصادی بوده و بر بروز طلاق تاثیر گذارند و طلاق نیز به نوبۀخود بر فقدان حمایت اجتماعی و سوء استفاده از دختران موثر است.
همچنین روابط مبتنیبر طرد و کنترل والدین با فرزندان و ویژگیهای ساختاری روابط در خانواده(میزانانعطافپذیری و همبستگی)به نوبه خود تحت تاثیر متغیرهای فوقالذکر بوده و بر میزانسازگاری و بستگی اجتماعی دختران تاثیرگذار است و در نهایت احساس بیقدرتی،بیهنجاری و احساس انزوای اجتماعی به ترتیب بر یکدیگر تاثیرگذار بوده و در عین حالتحت تاثیر متغیرهای ذکر شده میباشند و با هیجانطلبی و منبع کنترل نیز در تعامل هستند."