چکیده:
طبق عقاید اسلامی پیامبر( باید برای رساندن شریعت الهی و اداره جامعه اسلامی از هرگونه اشتباه و سهو و نسیان در امان باشد، تا گفتارها و دستورهای وی برای مردم از هر جهت حجت و مورد اطمینان باشد. قرآن کریم نیز این مطلب را با عبارت «و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی» تأیید نمودهاست. ولی احادیث سحر النبی پیامبر( علاوه بر اینکه با عصمت پیامبر سازگاری ندارد، حضرت را در معرض سهو و نسیان معرفی میکند و از جهات مختلف شبهات و سؤالاتی به وجود میآورد که نیاز به فحص و تأمل دارد. در این مقاله، علاوه بر بررسی محتوایی و رجالی این جریان، نظرات دانشمندان اهل سنت نیز بررسی میشود.
Holy Prophet، according to Islamic doctrines، must be free from all kinds of errors mistakes slips and forgetfulness so that the authenticity of his words and instructions be guaranteed and compelling. This qualification is confirmed by some verses of the Qur’an: “He does not speak out of desire. It is just a revelation that is revealed to him.” (al-Najm: 4-5). The reports of the bewitchment of Prophet، however، is irreconcilable with his infallibility exposing him to error and mistake and creating challenging questions to be examined thoroughly. Is bewitchment reconcilable with infallibility? Is revelation protected in the state of bewitchment? Is it possible to have confidence in a prophet bewitched?
In what follows، the contents and chains of reporters of such traditions along with the views of the Sunnite scholars are surveyed.
خلاصه ماشینی:
"ذهبی در میزان الاعتدال و ابن حجر در تهذیب التهذیب و خطیب بغدادی در تاریخ بغداد نیز از قول یحیی بن سعید القطان نقل میکند که سفیان در سال 197 هجری بین احادیث خلط کرده است.
چنان که سیوطی در تدریب الراوی میگوید: و اذا اجتمع فیه ای الراوی جرح مفسر و تعدیل فالجرح مقدم و لو زاد عدد المعدل، هذا هو الأصح عند الفقهاء و الأصولیین، و نقله الخطیب عن جمهور العلماء (سیوطی، 1420:204)؛ در صورت جمع شدن جرح مفسر و تعدیل در باره یک راوی، جرح را مقدم مینمایم، هرچند تعداد تعدیل کنندگان زیاد باشد، و همین صحیح ترین اقوال نزد فقها و اصولیین است و خطیب این نظر را از اکثر علماء بیان نمودهاست ابن حجر در کتاب نزهة النظر تقدم جرح را مشروط به آگاه بودن جارح به اسباب جرح میداند: و الجرح مقدم علی التعدیل، و اطلق ذالک جماعة، و لکن محله، ان صدر مبینا من عارف بأسبابه (ابن حجر، 1421: 139)؛ و جرح و بر تعدیل مقدم میشود، و این نزد گروهی از علما مطلق است، ولی این تقدم جرح مختص به کسی است که از اسباب جرح آگاهی داشته باشد.
در شرح بخاری عمدة القاری نیز از قول خطابی راجع به این جریان چنین آمده است: برای پیامبر( تخیل پیش میآمد که کاری را انجام داده و حال آنکه آن را انجام نداده بود، بهویژه در امور زنان و نزد آنها رفتن، زیرا پیامبر( با سحر فقط از رفتن نزد زنانش منع شدهبود، نه غیر از آن."