خلاصه ماشینی:
"سه تن مشخصدیگر از علما که آنها هم در جهتمخالف بوده و از استبداد پشتیبانیمیکردهاند:شیخ فضل الله نوری،امام جمعه تهران داماد ناصر الدینشاه،میر هاشم دوچی تبریزی بشمارمیروند که بهتر است از تفصیلمقدرات نامطلوبی که دامنگیردو تناز آن سه تن شده خودداریشود،خاصه درباره مجتهد نوری کهدر این زمان تاریخ دارد قضاوتخود را مینماید و اگر مطالبناگفته و ناشنیده و نانوشته،بسیاریکه از سر گذشت او مکتوم ماندهبیرون ریخته شود داوری تاریخهصریحتر خواهد بود و یحتمل ماجرایمبارزات اولیه و برگشت ثانویهاو و کفر سنگین و سهمگین و حرمتشکنی که در حق او رفته شکلمعمائی خود را از دست بدهد ومعلوم شود که آیا کیفرگذارانوی به انگیزه واقعی اینکه چرااو نخست مملکت را قانونی خواستهو بعد وارونه آن را طالب شدهپی بردهاند یا نه؟باید دید چه پیشآمده بوده که تلاش بیدریغ مجتهداعلمی که در اوایل کار برای بدستآوردن حریت و وجود قانون درمملکت داشته بعد بدینگونه تغییرجهت یافته که معتقد شده است«راکب عوض میشود نه مرکوب»و چه آخرین بین بندهای؟!کسی کهتلاشش آنچنان دلسوزانه بوده کهبقول مرحوم مستشار الدوله صادقی؛با عصای آبنوسی خود آمده و گفته: یک مرتبه مدلول اصل اول و دوممتمم قانون اساسی را بخوانید وخوانده شد و او گوش کرد،بعد گفتیک بار دیگر نیز بخوانید و باز گوشداد و دفعه سوم خواست که این دفعهآهسته و ارام بخوانید و او در حالیکه عصا را محکم در میان مشتشمیفشرد و سرش را بپائین انداختهو با دقت و سمع قبول استماع کردهاست،پس از چند دقیقه سر ازژرفای اندیشه برداشته و رو بسویآسمان کرده و گفته است«الآنابا حی لی الموت»آیا اینچنینکس که بصد زبان سخن میگفته: چه شنیده که خاموش شده است؟!آیا دلیل قضیه همان بوده کهنوشتهاند و ما خواندهایم و نمونهیکی از آن نوشتهها و اظهارنظرهانوشته مخبر السلطنه هدایت در کتابخاطرات و خطرات اوست که ضمنبحث از تشکیل کابینه میرزا علیاصغر خان اتابک در تاریخ ربیع الاول1325 هجری میگوید: سید عبد الله کوس انا و لا غیریمیکوبد و درد ز اشوب دربارش."