چکیده:
با توجه به فروضی که در چارچوب مدل کینزی جدید انجام می گیرد، منحنی های فیلیپس کینزی جدید متفاوتی بهدست می آید. در این مطالعه سه نوع منحنی فیلیپس کینزی جدید ارائه شده است و همراه با دو نوع رفتار سیاستی برای بانک مرکزی شش مدل مختلف کینزی جدید به صورت مدلهای تعادل عمومی پویای تصادفی بهدست می آید. هدف این مطالعه مقایسهی تطبیقی این شش مدل و انتخاب یک مدل از بین این مدلهاست که به اقتصاد ایران نزدیک تر باشد. نتایج بیانگر آن است که منحنی فیلیپس کینزی جدیدی که در آن تورم انتظاری و همچنین تورم دورهی قبل وارد می شود بهتر می تواند اقتصاد ایران را توضیح دهد. همچنین در تشکیل تورم هر دوره به نظر می رسد که وزن بیشتر به تورم دورهی گذشته داده می شود تا تورم انتظاری دورهی آتی. بر اساس مدل DSGE منتخب، پیش بینی می شد که در سال 88 اقتصاد از رکود خارج شده باشد.
Depending on the assumptions that are made in new Keynesian models، one can attain different new Keynesian Phillips curves. In this study، three different new Keynesian Phillips curves and two different central bank behavioural functions are presented which leaves six new Keynesian DSGE models to study. The purpose of this study is the comparison of these six models and selecting the best model that fits to Iranian economy. The results show that the Phillips curve with both lagged inflation and expected inflation can be the best model in explaining the economy of Iran. Considering the formation of inflation in each period، it seems that the weight of lagged inflation is greater than the weight of expected inflation. The selected model forecasts a continuous recession during 1387، but the economy will be in expansion in 1388.
خلاصه ماشینی:
در اين مطالعه سه نوع منحني فيليپس کينزي جديد ارائه شده است و همراه با دو نوع رفتار سياستي براي بانک مرکزي شش مدل مختلف کينزي جديد به صورت مدلهاي تعادل عمومي پوياي تصادفي بهدست ميآيد.
در اين مطالعه با توجه به مدلهاي مختلف کينزي جديد، سه نوع منحني فيليپس کينزي جديد همراه با دو نوع قاعدهی سياستي براي رفتار بانک مرکزي در نظر گرفته شده در نوع اول رفتار سياستي بانک مرکزي نرخ رشد حجم پول تنها با هدف کنترل تورم تعيين ميشود و در نوع دوم با هدف کنترل تورم و شکاف توليد برآورد ميشود، بنابراين ترکيب اين دو رفتار سياستي با سه نوع منحني فيليپس کينزي جديد در مجموع شش مدل را تشکيل ميدهند که در اين مطالعه سعي ميشود بهترين مدلي که در مورد اقتصاد ايران صدق ميکند انتخاب شود.
همچنين بانک مرکزي ميتواند هم نسبت به تورم و هم نسبت به شکاف توليد و بر اساس رابطهی زير عکسالعمل نشان دهد: (23) همچنین فرض ميشود شوک سياستي در اين قاعده و قاعده ارائه شده در رابطهی (22) از يک فرآيند خود رگرسيوني مرتبهی اول AR(1) پیروی ميکند که به اين صورت ميباشد: .
در اينجا ترکيبات مختلف اين معادلات همراه با معادلهی (20) و معادلهی تعريف کنندهی در قالب يک مدل تعادل عمومي پوياي تصادفي (DSGE) در نظر گرفته شده و مفاهيم آن براي اقتصاد ايران مورد بررسي قرار گرفته است.
Nelson, ‘‘An Optimizing IS-LM Specification for Monetary Policy and Business Cycle Analysis,’’ Journal of Money, Credit, and Banking, 31(3), part 1, Aug. 1999, 296–316.