چکیده:
فریدریک دانیل ارنست شلایرماخر(1834-1768)، یکی از فلاسفه و الهی دانان برجسته است که به خاطر تلاش اثر گذارش بر الهیات جدید، بعد از عصر روشنگری، شهرت یافته است. یکی از جنبه های بارز و مهم دیدگاه دین شناختی شلایرماخر، این است که او برای نخستین بار در عصر روشنگری پرسش از ماهیت دین را مطرح کرد. او تلاش کرد سیستمی نظام مند ارائه دهد و دین را بر پایه هایی استوار کند که از انتقادات عقل گرایان در امان باشد. به همین علت، او دین را «احساس وابستگی مطلق» نامید. تعریف شلایرماخر از دین به احساس، تاثیر بسزایی بر اندیشه متفکران پس از او داشته است. از جمله این متفکران می توان به رودلف اتو اشاره کرد، او نیز بر احساسات تاکید کرد؛ اما احساس وابستگی مطلق شلایرماخر را مورد انتقاد قرار داد و در عوض، احساس مخلوق بودن را مهمترین مؤلفه دین دانست. در این مقاله، سعی بر آن است تا ضمن تحلیل و بررسی دیدگاه شلایرماخر در مورد احساس دینی، به انتقاداتی که از جانب اتو بر این دیدگاه وارد شده است، اشاره کنیم.
خلاصه ماشینی:
"پس،تلقی شلایر ماخر از شهود،با برداشت عامیانهاز این لفظ متفاوت است؛یعنی،شهود در نظر اوصرفا درک خداوند همانند یک موضوع روشن ادراکآدمی نیست،بلکه شهود،آگاهی به خودی است کهدر اساس،به معنایی نامعین و نامشخص بر هستی بیکران اتکا دارد(همان:157)؛یعنی شهود،علاوه برادراک خداوند،بیشتر آگاهی فرد به خود است؛بهخودی که متناهی است و کاملا وابسته به بیکران ونامتناهی است،اما به چه طریقی میتوان شهود کرد؟شلایر ماخر تاکید میکند که هر شخص میتواند به هرطریقی که حتی سنجشناپذیر است،دست به شهودبزند،بدون اینکه به این ایده ضرری برسد کهشهودات در وحدت دین سهیم هستند )ivx:5002,rehcamreielhcS( .
در نظر وی،هسته مشترک تمام تجارب دینی«میل و اشتیاق به بینهایت است»؛شاید بتوان گفت،این میل و اشتیاق به بینهایت،همان آگاهی ازاحساس وابستگی مطلق است؛آگاهی به این امر کهما کاملا وابسته به دیگران هستیم و حتی بالاتر ازاینها،شلایر ماخر ادعا میکند که در تفکر و حتی درعمل،آنی هست که شخص را دربرگرفته،حقیقتیهست که فرد نمیتواند آن را مهار کند و آن حقیقتهمواره حضور دارد،بنابراین،آگاهی از اینکه خدا در تمام روابط حضور دارد،بدون اینکه آن را بخواهیم،همان احساس وابستگی مطلق است.
به نظر اتو،شلایر ماخر احساسدینی را صرفا بر آگاهی و توجه بر احساس خود فردمبتنی میکند و بدینوسیله گرفتار سوبژکتیویسم{o(1)- gnileeF-erutaerC o} میشود )7-65:1391,ewoR( ؛در پاسخ به ایراد اتوبر شلایر ماخر نباید از این نکته غفلت کرد کهشلایر ماخر درصدد بود تا بشر جدید را متوجه اینامر کند که وی محور همهچیز نیست و هستی او،پیوسته و وابسته به مرگ و عدم است؛سوبژکتیویسماو در اساس،شناخت خودی است که وابسته بهدیگران است و منجر به شناخت خدا میشود؛اما درسوبژکتیویسم فلاسفه جدید،انسان محور همهچیزاست."