چکیده:
وزن از عناصر اصلی شعر است. در ادبیات فارسی به علت ماهیت ویژه ای که این عنصر دارد، با وجود سال ها تلاش شاعران نوپرداز و شعر سپیدسرا، هنوز به عنوان شاخص اصلی شعر قلمداد می شود. در میان قالب های سنتی، غزل به عنوان قالبی ثابت در هزارسال ادبیات فارسی، باتوجه به شکل ظاهری اش پیوندی تنگاتنگ با وزن وعروض دارد. این پیوند وقتی اهمیت بیش تر می یابد که فرض کنیم، جدا از ظاهر ثابت و محدود عروضی غزل در ادبیات فارسی، هر شاعر متناسب با ضرورت های ساختاری، ذوقی و محتوایی شعرش در دوره های گوناگون و سبک های مختلف، دایره ای ویژه خود در قلمرو عروض رسم می کند. در این پژوهش سعی شده است با بررسی وزن نزدیک 14000غزل از گروهی از غزل سرایان شاخص فارسی در قرن های دهم، یازدهم و دوازدهم، ضمن بررسی جایگاه گونه ها و بحرهای مختلف در غزل این شاعران، وزن های اصلی در آثار آنان مشخص شود و شاعران مطرح نیز از نظرتنوع در انتخاب وزن معرفی شوند. هم چنین سعی شده است، وزن های اصلی هر دوره، متناسب با مفاهیم و سبک های مختلف معرفی شوند .
Rhythm is one of the main elements constructing poetry. It is still regarded as the poetical hallmark throughout Persian-speaking world despite so many years of attempts on the part of those producing blank and prose verse. Among all different varieties of classical Persian poetry formats، Ghazal has kept the strongest possible relation with meter and strict prosody، as it is proven to be the most deep-rooted، popular form during a millenium of Persian literature. It gains even more significance if we consider Ghazal as possessing، on the one side، fixed، stringent prosodic limitations، and، on the other، the fact that each and every poet has established his/her own idiosyncratic domain in this realm as proportionate to his/her own necessities arising form constructive، thematic، and tactical obligation of the type of Ghazal he/she produces.
This study has concentrated on figuring out main meters from 14000 Ghazals by an eminent group of Ghazal-composers throughout 10th ،11th ،and 12th centuries (A. H. ) by an analysis of the position of various prosodic tools inside their works. These poets have been picked for the sake of their divertsity in the range of rhythms they had chosen for their works. Effort has also been made to bring out some significant relationships between the rhythms، on the hand، and the concepts and different stylistics adopted to be flourished by the mentioned poets، on the other.
خلاصه ماشینی:
"ب)چنانکه در جدول شمارۀ 1 دیده میشود،در میان 10 شاعر بررسی شده،صائب با بیش از 7 هزار غزل(50 درصد آثار بررسی شده)و پس از آن بیدل با قریب 2800 غزل(قریب 20 درصد غزلها)از دیگر شاعران پرکارترند که هر دو از شاعران سبک هندی به شمار میروند و در مقابل طبیب با حدود 160 و هاتف با 90 غزل،کمکارترین غزلسرایان مورد بررسیاند که این نکته،پرکاری شاعران هندی و در مقابل آن کمکاری شاعران بازگشت را در سرایش غزل نیز نشان میدهد.
در کل از جدول 3 اینگونه برمیآید که وزنهای بحر رمل در شعر بیشتر این شاعران اهمیتی بسزا دارند؛چنانکه جز در غزلهای بیدل، هاتف،قصاب و حزین،در آثار شش شاعر دیگر بررسی شده،سه وزن از بحر رمل،جزو هفت وزنی اصلی قلمداد میشوند که این خود بیانگر اهمیت این بحر در غزل این دوره است.
نتیجۀ جدول شمارۀ 4 را که به مقایسۀ شاعران یاد شده،از منظر طول وزن پرداخته است،میتوان به شرح زیر برشمرد: الف)چنانچه وزنهای استفاده شده در این 14000 غزل را به سه دستۀ کوتاه و متوسط،بلند متعادل و بسیار بلند تقسیم کنیم،خواهیم دید که از 52 گونۀ وزنی 28 گونه را،وزنهایی با طول متعادل(14 تا 16 هجایی)تشکیل میدهند که این نکته تناسب بیشتر اینگونه از اوزان را با غزل نشان میدهد.
جدول 5 وزنهایی که بیشترین اشعار به آنها سروده شده است (به تصویر صفحه مراجعه شود) براساس جدول شمارۀ 5 میتوان نتیجه گرفت: الف)بیش از 94 درصد از غزلها،در 16 وزن پرکاربرد سروده شدهاند و این بیانگر میزان اهمیت این وزنها در غزل 300 سال مورد بررسی است؛البته باید به این نکته اشاره کرد که از میان شانزده وزن یاد شده نیز 8 وزن نخست کاربردی کاملا متفاوت دارند؛چنانکه 86 درصد غزلها در همین 8 وزن سروده شدهاند."