چکیده:
بر وفق ظاهر ماجرای ذوالقرنین و خورشید – که در آیات 86 و 90 سوره کهف انعکاس یافته است - ذوالقرنین به محل طلوع و غروب خورشید رسیده و چنین می یابد که خورشید در چشمه ای داغ یا گل آلود غروب می کند. در تحلیل این گزارش قرآنی، سه رویکرد عمده در میان صاحب نظران پدید آمده است. نخست واقعی دانستن داستان ذوالقرنین و پذیرش معنای ظاهری آیات که به دلیل معارضه با علم قطعی پذیرفتنی نیست. دوم واقعی دانستن ماجرای ذوالقرنین و به تاویل بردن آیات که با اندکی نقد و تعدیل، مختار این قلم است. سوم غیر واقعی دانستن ماجرای ذوالقرنین و پذیرش معنای ظاهری آیات که با عنایت به نگاه واقع گرایانه قرآن در نقل حکایت پیشینیان، چندان استوار جلوه نمی کند. مقاله حاضر تلاش می کند که نقاط ضعف و قوت هر یک از این سه رویکرد را مدلل و مشهود سازد.
خلاصه ماشینی:
ذوالقرنین ، خورشید در قرآن، قرآن و علم ، قصص قرآن ، تأویل قرآن ١- طرح مسئله از ظواهر داستان قرآنی ذوالقرنین و خورشید، ممکن است چنین برداشت شود که در این آیات ، برای طلوع و غروب خورشید مواضعی معین فرض شده و ذوالقرنین در سفرهای شگفت انگیز خود در زمین ، بدان دو موضع رسیده و حتی از نزدیک غروب نمودن خورشید را در چشمه ای داغ یا گل آلود، ملاحظه نموده است .
حال از میان این دو رویکرد، کدام استوارتر است ؟ و چالشها و اشکالات محتمل در برابر هر یک از آنها چیست ؟ ٢- بررسی تفصیلی مسئله جهت بررسی مسئله یاد شده ، در ابتدا به تبیین واژگان کلیدی آیات ٨٦ و ٩٠ سوره کهف پرداخته ، آن گاه به پیشینه تاریخی تصور برآمدن و فرو شدن خورشید در زمین اشارت نموده و در پی آن سه رویکرد عمده در تحلیل ماجرای ذوالقرنین را بررسی و نقد می کنیم و در نهایت با اختیار وجه راجح ، نتیجه سخن را رقم می زنیم .
ظاهرا هیچ یک از دو قرائت فوق را نمی توان بر دیگری ترجیح داد و در موضوعی که ما در نظر داریم نیز وصف چشمه به گرمی و داغی و یا به گل آلود و لجن آلود بودن تأثیری تعیین کننده ندارد با توجه به آنچه بیان شد می توان آیات ٨٦ و ٩٠ سوره کهف را این گونه تبیین و ترجمه کرد: «[ ذوالقرنین رفت و رفت ] تا آنکه به محل غروب خورشید رسید پس آن را یافت که در چشمه ای داغ (یا گل آلود) غروب می کند و نزد آن (نزد خورشید یا نزد چشمه ) قومی را یافت ...