چکیده:
نویسنده کتاب «حدود العالم» منطقه کرمان را شامل استان کرمان کنونی به جز رفسنجان به سمت غرب و جنوب و استان بلوچستان و هرمزگان کنونی دانسته و دومین منطقه بزرگ کشور پس از خراسان برشمرده و شهرها، روستاهای مهم، کوه ها، رودخانه و بیابان آن را توصیف نموده است و هدف وی، نگارش نام های فارسی این منطقه برای جلوگیری از عربی شدن آن ها و حفظ هویت ملی بوده است.
The author of the book “The limit of the world” believed that the zone of Kerman included the current province of Kerman، except Rafsanjan toward west and south، as well as the current provinces of Baluchestan and Hormozgan.
He considered Kerman as the second largest province in Iran، after Khorasan and described its cities، important villages، mountains، deserts، and the rivers.
His objective was to write the Persian names of this place in order to prevent them from being recorded in Arabic writing system and preserve the national identity.
خلاصه ماشینی:
"نشریۀ ادبیات تطبیقی(علمی-پژوهشی) دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی-دانشگاه شهید باهنر کرمان سال سوم،شمارۀ 6،تابستان 1391 کرمان در کتاب«حدود العالم»* (بررسی تطبیقی منطقۀ کرمان در کتاب حدود العالم با کرمان کنونی) چکیده {IBنویسندۀ کتاب«حدود العالم»منطقۀ کرمان را شامل استان کرمان کنونی به جز رفسنجان به سمت غرب و جنوب و استان بلوچستان و هرمزگان کنونی دانسته و دومین منطقۀ بزرگ کشور پس از خراسان برشمرده و شهرها،روستاهای مهم، کوهها،رودخانه و بیابان آن را توصیف نموده است و هدف وی،نگارش نامهای فارسی این منطقه برای جلوگیری از عربی شدن آنها و حفظ هویت ملی بوده است.
بررسی:امروزه روستایی است به نام ده درک در 72 کیلومتری جنوب خاوری شهرستان جیرفت در دامنهی باختری کوه بارز.
بررسی:برخی شامات را شهرستان بردسیر یا مشیز در 65 کیلومتری جنوب باختری شهر کرمان دانستهاند؛ولی با توجه به اینکه نویسندۀ حدود العالم پس از نام بردن از چند شهر،از بردسیر نیز جداگانه نام برده،ازاینرو منظور از شامات، نمیتواند بردسیر یا مشیز باشد.
بررسی:امروزه روستایی است به نام کره در 62 کیلومتری جنوب خاوری شهرستان جیرفت در دامنۀ باختری کوه بارز.
drakhsal مغون و لاشکرد،کومین،بهروکان،منوکان شهرک- هاییاند خرد و بزرگ؛از این شهرها نیل و زیره و نیشکر خیزد؛و[در]اینجا پانید[شکر سرخ][تولید]کنند؛و طعامشان گاورس[نوعی ارزن]است؛و ایشان را خرما بسیار است؛و رسم ایشان چنان است که هر خرمایی که از درخت بیفتد، خداوندان[صاحبان]درخت،برندارند البته؛و آن[خرما]،درویشان را بود.
nuqam مغون و لاشکرد،کومین،بهروکان،منوکان شهرک- هاییاند خرد و بزرگ؛از این شهرها نیل و زیره و نیشکر خیزد؛و[در]اینجا پانید[شکر سرخ][تولید]کنند؛و طعامشان گاورس[نوعی ارزن]ست؛و ایشان را خرما بسیار است؛و رسم ایشان چنان است که هر خرمایی که از درخت بیفتد، خداوندان[صاحبان]درخت،برندارند البته؛و آن[خرما]،درویشان را بود."