چکیده:
یکی از مهم ترین گرایش ها و مکاتب کلامی پدید آمده در کلام تشیع، مکتب کلام فلسفی است. این مکتب که در قرن هفتم توسط خواجه نصیرالدین طوسی (م 672 ق) تاسیس گردید، در ادامه توسط پیروان او مانند علامه حلی (م 726 ق) و فیاض لاهیجی (م 1072 ق) بسط و گسترش یافت و در اندک زمانی، تبدیل به جریان غالب و حاکم در کلام شیعه گشت. در این مقاله، در صدد آنیم که پس از ارائه ی تعریفی دقیق و جامع از کلام فلسفی، با توجه به نگاشته های کلامی لاهیجی، ملاک ها و ویژگی های این مکتب کلامی، از جمله استفاده از اصول، قواعد و اصطلاحات فلسفی در تبیین مباحث کلامی را بازشناسی و معرفی نماییم. شناخت این ویژگی ها و خصائص در تجزیه و تحلیل آرا و اندیشه های کلامی متکلمان این مکتب از اهمیت فراوانی برخوردار است.
The philosophical theology is one of the most important schools in the Shiite kalām. It was founded by Nasīr al-din al-Tūsī in the seventh century of Hijrah and developed by his followers including al-hillī (726 A.H) and Lāhījī (1072 A.H) insofar as it became soon the prevailing tradition among Shiite theologians.
Having defined the philosophical theology، the authors in the present paper sought to determine the characteristics of philosophical theology school; included taking full advantage of Islamic philosophical principles، rules and terms in favor of explaining the theological issues and problems، through structural and textual analyses of Lāhījī’s theological writings.
خلاصه ماشینی:
"البته این نکته را باید به خاطر داشت که مقصود از فلسفی شدن کلام، حذف کلام یا هضم کلی آن در فلسفه نیست، بلکه منظور این است که هدفهای این علم با معیارهای فلسفی توجیه شود؛ یعنی متکلم ابزارهای لازم را برای انجام وظایف خود از فلسفه وام بگیرد و با مبنای فلسفی، به بررسی و تبیین گزارههای کلامی بپردازد و به تعبیر دیگر، به روش فیلسوفان، مدعای متکلمان را اثبات کند (5، ص: 290).
یافتن چنین قرینهای اغلب با مشکل روبهروست و گاه نیز متعذر است ـ البته صرف نظر از اینکه در مقام عمل، ممکن است در تشخیص وجود یا قطعی بودن قرینهای تسامحاتی صورت پذیرد ـ بنابراین طبیعی است که در بسیاری از مواضع، همانگونه که در آثار کلامی متکلمان عقلگرا، همانند شیخ مفید، سید مرتضی و خواجه نصیر دیده میشود، استفاده از حدیث را بهمثابهی دلیل و مستند اولیهی یک اعتقاد جایز ندانسته، برای اثبات آن ناچار باشیم به منابع دیگر مانند عقل و براهین عقلی استناد کرده، از احادیث صرفا در مقام تأیید دیگر ادله بهرهمند شویم.
بررسی آثار او و دیگر متکلمان مکتب کلام فلسفی نشان میدهد که این مکتب از شاخصهها و ویژگیهایی همچون استفاده از روش برهانی در اثبات مسائل کلامی، بهرهگیری از اصطلاحات، ادله و قواعد فلسفی در تبیین مسائل کلامی، استفادهی حداقلی از ادلهی نقلی، مستقل دانستن عقل در تحصیل معارف الاهی، اعتقاد به توافق و تعاضد عقل با وحی برخوردار است."