چکیده:
از دیرباز بحث راجع به ریشه های شکل گیری و نوع نگاه به دولت با رویکردهای واقع گرایانه، تکثرگرایانه، کارکردگرایانه و... در محافل دانشگاهی بحثی متداول بوده است. در این مقاله تلاش بر این است تا به دولت از منظری نو نگریسته شود و ابزار تحلیلی جدیدی را برای پژوهش های روابط بین المل به ویژه آن دسته از پژوهش های نظری که دولت را متغیر مستقل خود قرار می دهند، به دست دهد؛ دولت به مثابه یک سازمان. بر همین اساس این پرسش پیش می آید که با توجه به بحث هم تکمیلی سازمان و محیط چه مشخصه هایی از یک سازمان را می توان برای دولت برشمرد که با زیست این سازمان در محیط اقتدارگریز بین المللی متناسب باشد؟ به عبارت دیگر، چه مشخصه هایی عوامل تکوین دولت به مثابه یک سازمان در محیط بین المللی هستند؟ در پاسخ، ادعای اصلی مقاله حاضر این است که دولت به عنوان سازمانی که در چنین محیطی زیست دارد، این مشخصه های هویت ساز را دارا می باشد: مسئولیت پذیری ضمنی دولت مردان، تعدد کارشناسان برای بررسی ابعاد گوناگون مسئله، اینرسی سازمانی و رویه های بیناذهنی دولت مردان در مورد تجارب کلان تاریخی.
خلاصه ماشینی:
"بر همین اساس این پرسش پیش میآید که با توجه به بحث همتکمیلی سازمان و محیط چه مشخصههایی از یک سازمان را میتوان برای دولت برشمرد که با زیست این سازمان در محیط اقتدارگریز بین المللی متناسب باشد؟به عبارت دیگر،چه مشخصههایی عوامل تکوین دولت بهمثابه یک سازمان در محیط بین المللی هستند؟در پاسخ،ادعای اصلی مقاله حاضر این است که دولت به عنوان سازمانی که در چنین محیطی زیست دارد،این مشخصههای هویتساز را دارا میباشد:مسئولیتپذیری ضمنی دولتمردان،تعدد کارشناسان برای بررسی ابعاد گوناگون مسئله،اینرسی سازمانی و رویههای بیناذهنی دولتمردان در مورد تجارب کلان تاریخی.
اگرچه منابع مطالعه شده حاوی مطالب ارزشمندی راجعبه شکلگیری دولت و نگاههای متفاوت به دولت مدرن است و برخی از آنها هم دولت را بهمثابه چیزی که «واقعا هست»حال«به هر نحوی که شده است»،مورد توجه قرار دادهاند،ولی همگی از پرداختن به ویژگیهای تکویندهنده این سازمان غافل بودهاند؛ازاینرو هدف مقاله حاضر این است که با نگاهی نو به دولت مدرن بهمثابه یک سازمان و چگونگی تکوین آن با توجه به همتکمیلی سازمان و محیط و گذاشتن سنگ بنایی جدید برای تحلیل رفتار دولت در روابط بین دولتها در نظام بین الملل،نقیصه مذکور در ادبیات موجود در این حوزه را پوشش دهد.
البته افرادی مانند هالپرین و آلیسون،تمرکز بسیاری بر بحث«سیاست بوروکراتیک»که تا حدی مورد توجه ماست داشتهاند اما هدف آنها بیشتر این بوده است که چهارچوبی نو برای تمرکز بر روی افراد درون یک حکومت و رابطه آنها باهم و همینطور مؤلفههای سازمانی را که کنش یک دولت در سیاست بین الملل را تعیین میکند،فراهم آورند؛بهعبارتی آنها مکانیزم شکلگیری یک تصمیم و تبدیل آن به اقدام دولت را مورد بررسی قرار میدهند )2791,nireplaH & nosillA( ."