خلاصه ماشینی:
"3 مذاهب اهل سنت نیز در این مسأله گر چه به هر دری زدهاند اما به دلیل قانع کنندهای نه تنها بر استحباب قبض در نماز، بلکه بر جواز آن هم دست نیافتهاند؛ بلکه میتوان گفت دلیل بر خلاف دیدگاه آنها وجود دارد، و روایاتی که از شیعه و اهل سنت در باب کیفیت نماز رسول خدا(ص) نقل شده است، اشارهای به قبض نکردهاند، و ممکن نیست پیامبر اکرم در طول تمام زندگی یا بیشتر آن، چنین عمل مستحبی را ترک کرده باشد.
18 آیا این گناه است که شیعه با اجتهاد و کند و کاو در کتاب و سنت، به این حقیقت رهنمون شده که مسأله قبض، امری است که پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) پدید آمده و در دوران خلفا مردم را به انجام آن مأمور کردهاند و در نتیجه، کسی که بپندارد قبض، جزء واجب یا مستحب نماز است، چیزی را در دین ایجاد کرده که از دین نیست؟ آیا پاداش کسی که اجتهاد کرده، این است که به تعصب مذهبی و عشق به مخالفت، متهم شود؟ اگر پاسخ این سؤال مثبت باشد، آیا میتوان در مورد مالک که قبض را به طور مطلق یا در نمازهای واجب، ناپسند میشمرده است، همین گونه داوری کرد؟ آیا میتوان امام مالک را نیز متهم کرد که عشق به مخالفت داشته است؟ اینها بخشی از ادلهای بود که میتوان با آنها بر جواز رها کردن دستها در نماز استدلال کرد؛ بنابراین، در دوران امر بین این که قبض در نماز مستحب است یا بدعت ـ چنان که مقتضای اختلاف است ـ ترک آن اولی است؛ زیرا نتیجه ترک عمل مستحب، چیزی جز محروم شدن از پاداش چیز دیگری نیست؛ در صورتی که نتیجه انجام عملی که _______________________________ 17."