چکیده:
در این پژوهش، مبانی فلسفی ـ دینی تربیت اخلاقی با تمرکز بر تبیین رابطه میان فطرت، اخلاق و دین با روش توصیفی تحلیلی از آرای علامه طباطبایی استخراج، و مشخص شد که فطرت نقطه کانونی و زیربنای ساختمان اخلاق است در عین حال، لایه هایی دارد که تنها در موقعیتهایی مناسب و در پرتو هدایت تشریعی شکوفا می شود. در بخش دوم پژوهش با شیوه ای که از دیدگاه خود علامه به دست آمده بود بر مبنای یافته های بحث نظری و متناسب با غایات تربیت اخلاقی، اصولی برای تربیت اخلاقی تعیین شد که ضرورت پاکی نسل، آغاز زود هنگام تربیت، اصلاح وضعیت محیطی، تقویت خود شناسی، غفلت زدایی و شناخت مصداق واقعی کمال، مبارزه با دنیا گرایی و رفاه زدگی و نیز ضرورت تقویت نور فطری از طریق اطاعت از دستورهای اخلاقی دینی و مداومت بر اعمال اخلاقی را نشان داد.
خلاصه ماشینی:
"پایههای فطری اخلاق در نظریه علامه طباطبایی(ره) و اصول تربیتی مبتنی بر آن فاطمه وجدانی* دکتر محسن ایمانی** دکتر رضا اکبریان*** دکتر علیرضا صادق زاده قمصری**** دریافت مقاله:91/10/25 پذیرش نهایی:91/12/2 چکیده {IBدر این پژوهش،مبانی فلسفی-دینی تربیت اخلاقی با تمرکز بر تبیین رابطه میان فطرت، اخلاق و دین با روش توصیفی تحلیلی از آرای علامه طباطبایی استخراج،و مشخص شد که فطرت نقطه کانونی و زیربنای ساختمان اخلاق است در عین حال،لایههایی دارد که تنها در موقعیتهایی مناسب و در پرتو هدایت تشریعی شکوفا میشود.
مسئله اصلی پژوهش این است که: جایگاه فطرت و دامنه تأثیرگذاری آن در سوقدادن انسان به اخلاقیات چگونه است؟در این راستا،سؤالات زیر برای پژوهشگر مطرح شد: -جهتگیری فطرت بشر در رویکرد اسلامی چگونه است؟ -آیا فطرت بشر برای اخلاقمندشدن او کفایت میکند؟ -با توجه به بحث فطرت،چه اصولی را برای تربیت اخلاقی میتوان در نظر گرفت؟ با توجه به اشراف ستودنی علامه طباطبایی به بحثهای قرآنی و شرح و تفسیر آنها از یک سو و احاطه و اشراف ایشان بر بحثهای فلسفی،تلاش میشود پاسخ این سؤالات بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی(ره)به دست آید.
نتیجه اینکه سرشت اولیه انسان همان استعداد محض و قابلیت صرف است که قدرتی نهفته و خفته است که چون او را تربیت کنند و راه را به او نشان دهند،این استعدادها شکوفا میشود و آدمی را از مراحل ضعف و فتور و سستی عبور میدهد و به مقام عز انسانیت میرساند و چنانچه آن را در عالم طبیعت و کثرت به حال خود گذارند،انسان"اعرض و نا بجانبه"و"یئوس و کفور"،واز مسیر فطرت منحرف میگردد(طباطبایی،به نقل از حسینی طهرانی،1425 ق:170)؛به عبارت دیگر،فطری بودن هر ویژگی بدان معنا نیست که آن صفت ضرورتا از ابتدای تولد بالفعل باشد،بلکه در برخی از افراد و تحت تربیت درست فعلیت مییابد؛به همین دلیل،مفطور بودن تمام ابنای بشر بر فطرت توحید،علت تامه برای هدایت او نیست."