چکیده:
واحد یا حقیقی است یا غیرحقیقی. واحد حقیقی، یا ذاتی است که متصف به وحدت است و یا ذاتی است که عین وحدت است؛ به نحوی که فرض تکثر در آن محال است و این، واحد به وحدت حقه حقیقیه است که غیر از وحدت عددی است. در اندیشه دینی و فلسفی علامه طباطبایی، از طرفی وحدت عددی از حق تعالی نفی گردیده است؛ زیرا وحدت عددی مستلزم محدودیت واحد است و از طرف دیگر، وحدت حقه حقیقیه برای حق تعالی اثبات شده است؛ به این معنا که در ذات حق سبحان، وحدت، عین ذات بوده و واحد و وحدت یک چیز است؛ از این رو هیچ گونه کثرتی را در ذات متعالی او نمی توان فرض کرد و احدی الذات بوده و در خارج و عقل و وهم انقسام نمی پذیرد. این نوشتار در صدد نشان دادن تطابق نظر دینی و نظر فلسفی در مسئله وحدت حقه حقیقیه حق تعالی در اندیشه علامه طباطبایی است. این مقصود به شیوه ترکیبی انجام گرفته است.
The One is either real or unreal. The real One is either an essence attributed to unity or it is an essence identical with unity such that it is impossible to imagine plurality in it and this One has a real and right unity – which is different from numerical unity. In his religious and philosophical thought، Allamah Tabataba'i denies the numerical unity of God on the one hand – because numerical unity leads to some restrictions for the One – and proves the real and right unity of God on the other hand; which means that in God's essence، unity is identical with essence and the One and the united are identical. Therefore no plurality may be supposed in His supreme essence; his essence is the absolute One and may not be divided in the outside world، in mind and reason and in conjecture. I will show، in this article that Allamah Tabataba'i's religious thought corresponds with his philosophical thought in the subject of God's real and right unity. I have followed this purpose with a combinational method
خلاصه ماشینی:
"در اندیشۀ دینی و فلسفی علامۀ طباطبایی،از طرفی وحدت عددی از حقتعالی نفی گردیده است؛زیرا وحدت عددی مستلزم محدودیت واحد است و از طرف دیگر،وحدت حقۀ حقیقیه برای حقتعالی اثبات شده است؛به این معنا که در ذات حق سبحان،وحدت،عین ذات بوده و واحد و وحدت یک چیز است؛ازاین رو هیچگونه کثرتی را در ذات متعالی او نمیتوان فرض کرد و أحدی الذات بوده و در خارج و عقل و وهم انقسام نمیپذیرد.
پس خدای متعال واحد است؛به این معنا که از جهت وجود به حیثی است که محدود به هیچ حدی نمیباشد،تا اینکه در ورای آن حد،فرض ثانی برای او ممکن باشد و این معنای کلام خداوند متعال است که میفرماید:{/«قل هو الله أحد*الله الصمد* لم یلد و لم یولد*و لم یکن له کفوا أحد»:/}بگو اوست الله احد،الله صمد است،نه زاییده است و نه زاییده شده است و هیچکسی همتای او نیست(توحید:1-4).
به نظر علامۀ طباطبایی،خطبه برای بیان اینکه وحدت خدای متعال وحدت غیر عددی است،سیر داده شده است؛زیرا خطبه صراحت دارد در اینکه معرفت خدای متعال عین توحید است؛یعنی اثبات وجود خدا عین اثبات وحدت اوست و اگر این وحدت،وحدت عددی بود،باید غیر از ذات میبود،در نتیجه خود ذات،وافی به وحدت نمیبود،مگر به موجبی که خارج از جهت ثبوت ذات باشد(همو،1417،ج 6، ص 102)."