خلاصه ماشینی:
"در میان متأخرین نیز تقریبا بهمانگونه تعریفشده است چنانکه مرحوم آقا ضیاء الدین عراقیتعریف کرده است: (به تصویر صفحه مراجعه شود)القضاء هو فصل الخصومه بین خصمیناو الخصوم بحکم الله تعالی.
بعبارت دیگر اینکه طبق این نظر پس از پذیرفتناصل ولایت فقیه،ولی فقیه یعنی حاکم شرعی دووظیفه کاملا مجزا دارد،یکی قضاء و دیگری اجراءحدود،نه اینکه اجراء حدود نیز از مصادیق قضاءباشد.
3-در ارتباط با گروههای کار که متشکل ازافراد آموزشدیده میباشد و لا اقل در دو پست زیرنظر گروه مربی آموزش کار نمودهاند تا روشن شدنو به اجراء درآمدن سیاست وزارت نیرو در ارتباط باامور اجرائی تحت نظر ستاد سازندگی و آموزشاقدام به نصب پست مینمایند.
البته ممکن است در نظر بیاید که قانونگذارانهمانند فقهائی که بگونه اول قضاء را تعریف نمودهاندانجام اینگونه اعمال را نیز از مصادیق قضاء دانستهباشند،ولی چنین امری مسلم نیست زیر همانگونهکه گفته شد،علی الحال این بخش،از وظائف واختیارات ولی امر است و مقام ولایت امر-لدی الاقتضاء انجام و اجرای آن را بعهده قوه قضائیهقرار میدهد و چندان بعید نیست که در مقام هم ولیامر با نصب دادستان کل کشور که در اصل 156ملحوظ گردیده چنین عمل نموده باشد.
(2)این اصطلاح از سیستم قضائی فرانسه اتخاذشده و وجهتسمیه آن این است که در آنزمان قضات دادسرا در جلسهای کهدر پیشگاه دادگاه ایستاده متن کیفر خواست را قرائت مینمودندو شاید وجه تسمیه این باشد که قضات دادگاهها طبق اصل 81 و82 متمم قانون اساسی سابق،هیچ مقامی نمیتوانست سمت آنهارا تغییر دهد مگر اینکه شخصا اعلام رضایت نمایند،بعکسقضات دادسرا که از ماموران قوه مجریه محسوب میشدند."