خلاصه ماشینی:
"و بواقع اهمیت و محوری بودن عواملیازایندست فدای سنتهای عمومی رایج در مطالعات مربوطبه ارتشهای جهان سومی قرار میگیرد و به این ترتیب ارتشجمهوری اسلامی نیز از احکامی شبیه به دیگر ارتشهای جهانسومی برخوردار میگردد.
در یک وضعیت نظامی متغییر(یعنی وضعیتی کهدر آن ارتش فعال باشد)کودتا رایجترین اصطلاحاست در عین حال روشن است که محور اساسینظامیگری در جهان سوم فقط کودتا نیست.
بنابراین نیل به قدرت توسط ارتش همواره یاغالبا آسان اما نگهداری آن البته در جهان سوم بهدلایلی ناممکن است: 1.
عدم تمایل ارتش به درگیری باسنتگرایان،(زیرا نظامیان اغلب از همان زمینهبرخاستهاند)و عدم توان فرهنگی و علمی لازمبرای مقابلۀ مؤثر با روشنفکران و دانشگاهیان نیزاز دیگر عوامل مهم است که این آخری سببمیگردد که ارتش در نبردی ارزشی با مردانمعترض پهنۀ علم،هربار از حکم پستتری در نظامارزشی کل جامعه برخوردار گردد و در نهایت بهنوعی بایکوت گردد.
نکتهای که ذکر آن به اکثردولتهای جهان سومی لازم است اینست کهآموزشهای فرهنگی به اقشار نظامی باید بهگونهای باشد که آان متقاعد شوند،اولا پرستیژویژۀ نظامی به هیچوجه از طریق تمایل به قدرتسیاسی تقویت نمیشود و ثانیا با یادآوری ارزشوالای نهادهای دمکراتیک به آنان،ثابت کنیم کهکودتا و شورشهای نظامی میتواند ارزشفرهنگی یک ملت را در نزد جهانیان از نظر استقرارنهادهای حقوق اساسی تا حد قبایل بدوی که درروابط با یکدیگر جز جنگ،نمیشناسند،تنزل دهد،یک ارتش آگاه(به مصالح ملی و اجتماعی کشور)که از آموزشهای فرهنگی بیبهره نباشد تا حدزیادی نسبت به دسایس مداخلهگرایانهامپریالیستی نفوذناپذیر خواهد ماند.
منابع 1-تیلمان اورس-ماهیت دولت در جهان سوم-ترجمۀ بهروزتوانمند-تهران-انتشارات آگاه-1363 2-سی ایچ داد-رشد سیاسی-عزت الله فولادوند-تهران-نشر نو-1362 ص 117 3-پیشین ص 113 4-جان کنت گالبرایت-کالبدشناسی قدرت-ترجمۀ احمدشهسا-بینا-تهران-1366 ص 89 به بعد 5-ماخذ شمارۀ 1 6-مأخذ شمارۀ 2 ص 127 7-مأخذ شمارۀ 1"