خلاصه ماشینی:
"بیتوجهی علمای فلسفه اسلامی به طرح جدی اینگونه مسائلو تکرار اینکه فلسفه موضوعات علوم را اثبات میکند و نیز قواعدی کلی همچون اصل علیت و امتناع تناقضرا در اختیار آنها میگذارد و علوم نیز گاهی صغرای استدلالهای فلسفی غیرخالص واقع میشوند وگرنهمسائل اصلی فلسفه کاملا "بینیاز از سایر علوم هستند،و مسائلی از این قبیل،امروز چارۀ کار نیست.
چهره مباحث ماده و صورت،نحوه عروض حرکت در اجسام و مواد و نیزمباحث مربوط به حصول انواع متوالده و حدوث انواع و امتناع قدم انواع متوالد ازمواد،عوض میشود و میبایست در ایران حوزۀ فلسفی عمیقی وجود میداشت کهعلاوه بر تبحر در حکمت الهی و فلسفه متعالیه و احاطه بر مسائل عالیه فلسفی،فلسفه الهی را با تجدیدنظر کامل،به صورتی متعالی و مورد پسند محققان امرزی،&%09802BNDG098G% و با تحقیقات زنده در سطح جهانی،به عالم عرضه مینمود،نه آنکه بندرت در بینارباب علوم و معارف،کسی پیدا شود که قدرت فهم سطحی همان مطالب موجود درکتب فلسفی قدیم را داشته باشد،تا چه رسد به محقق صاحب فکر و نظر که بخواهدمبدا تحول فلسفی شود.
خوب،آیا بهتر نیست در این موارد علمای آگاه و مورد احترام همگان،دخالت کنند و این قبیل را بر حذر فرمایند؟در آن صورت چنانچه لازم است سخن گفته و یا قولیتزییف شود،خود بدان همت گمارند و با این کار نگذارند فضای روشن و مناسب برای تبادل اندیشهها وتضارب آراء،تیره و تار شود و در نتیجه خسران آشکاری بر جامعه تحمیل گردد؟ بههرحال،خوشبختانه هماکنون شرایط مناسب برای بحث و تبادل اندیشه و نقد و تحلیل آرا،فراهماست و شاید یکی از عوامل پیشرفت فلسفه در سالهای پس از انقلاب،وجود همین شرایط است که خدایتعالی به یمن انقلاب شکوهمند اسلامی،به امت ما ارزانی فرمود."