چکیده:
اجرای حدود در عصر حاضر یکی از موضوعات چالش برانگیز است. اجرای حدود افزون بر
چالشهای درون فقهی که ناظر براقامه کننده.حدود میباشد ،با چالشهای برون فقهی نیز مواجه
است. این چالشها به طرح دو نظریه اجرا و نعطیلی حدود منجر گشته است .گروهی با تمسک
به جاودانگی احکام اسلام و تشریع احکام بر مبنای مصالح و مفاسد منطبق با فطرت انسانی معقد
به اجرای حدود در عصر غیبت میباشند. در مقابل، عدهای به دلیل عصری و ترهیبی بودن
مجازاتهای حدی و تعارض آن با یافتههای کیفرشناسی، خواهان تعطلیلی احکام جزایی اسلام
به ویژه حدود هستند. این مقاله با بررسی چالشهای برون فقهی آشکار میسازد، چالشهای
مطرحشده ا زآن اندازه قوت، بهرهمند نیستند نا بتوانند مجازاتهای حدی را یه عنوان حکم اولی
تعطیل نمایند.
Implementation of fixed religious punishments in the present time is one of the challenging issues. In addition to intra-juridical challenges concerning those who implement fixed religious punishments,implementation of such punishments faces extra-juridical challenges as well. Because of these challenges, two doctrines have been introduced:implementation and abandonment [of fixed religious punishments].Based on permanence of Islamic ordinances and the fact that ordinances have been introduced on the basis of interests and disinterests which are in accord to man's innate nature, some scholars are of the opinion that fixed religious punishments should be implemented in the Time of Occultation. On the contrary, some others are of the opinion that, since fixed religious punishments are temporal and mean to produce intimidation and since they are in conflict with findings of criminology,Islamic penal ordinances and in particular those concerning fixed religious punishments should be abandoned. Studying extra-juridical challenges, the present article clarifies that such challenges are not so strong that fixed religious punishment as a primary ordinance may be abandoned based on them.
خلاصه ماشینی:
ولی به جهت اینکه بعضی از مجازاتهای حدی نص صریح قرآن کریم است و حذف و تغییر این مجازاتها مخالفت با کلام الهی محسوب میشود؛لذا برای برونرفت از این مشکل اقدام به ارائه نظریاتی همچون عصری بودن احکام جزایی اسلام و عدم وجود زمینههای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی اجرای حدود شد.
ثانیا،باوجود اینکه در عصر پیامبر صلی الله علیه و سلم مدیریت جامعه به&%02716SOHG027G% دست نبی مکرم اسلام بود ولی باز برخلاف گفته محقق محترم،همه با پای خود برای اجرای مجازات نمیآمدند«مگر غیرازاین بود که در آن زمان نیز حدود با شهادت اثبات میشده است»(حاجیدهآبادی،1387،ص 43).
ولی در ادامه این سؤال را مطرح مینماید که: «فقیه با چه معیاری میتواند،تشخیص دهد که فلان حکم معین که در کتاب و سنت بیان شده یک حکم ثابت و ابدی است یا یک حکم موقت و محدود به زمان و مکان و جامعه معین؟»و در پاسخ اظهار مینماید:«نظر علمای اصول این است که ابدی بودن حکم از مطلق بودن حکم و اشتراک مسلمانان زمان پیامبر صلی الله علیه و سلم و سایر زمانها در احکام شرعی فهمیده میشود؛چون در آیه موردنظر قیدی برای حکم بیان نشده است؛پس این حکم شامل همه تحولات و هرنوع شرایطی است.
اما درخصوص محور سوم،مبنی براینکه فقیه به خاطر پیشفرضهایی که دارد آنچه خود میفهمد را بهعنوان احکام الهی مطرح میکند و احکامی را که مخصوص عصر تشریع است،برای این عصر بهعنوان حکم خدا تجویز میکند؛باید گفت به اعتبار تأثیر پیشفرضها در دریافت واقع،میتوان آنها را به دو قسمت تقسیم کرد که در ذیل به آن بهطور جامع پرداخته شده است.