چکیده:
اقتصاد زیرزمینی را اغلب با نام های اقتصاد سیاه، اقتصاد سایه ای، اقتصاد غیررسمی ثانویه، نامظم و گزارش نشده می شناسند با رابطه توسعه بازارهای مالی و رشد اقتصادی موضوعی است که به طور مشخص از زمان ژوزف شومپیتر به بعد مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت. تحلیل ها و نظریات مختلفی در زمینه توسعه بازارهای مالی و تاثیر ان بر رشد اقتصادی صورت گرفته و در مطالعات تجربی نیز نتایج بسیاری در این زمینه بدست آمده است. برخی از کشورها مانند کره جنوبی و کشورهای شرق آسیاه از توسعه بازارهای مالی خود نتایج خوبی بدست آورده اند. در حالی که کشورهای آمریکایی مانند مکزیک و اروگوئه از آزادسازی بازارهای مالی خود نتایج نورس قابل ملاحظه ای دریافت کردند. اخیرا تحقیقات متنوعی در زمینه دلایل این امر صورت گرفته است. برخی عوامل تاثیرگذاری مطلوب بازارهای مالی بر رشد اقتصادی را شرایط مذهبی و فرهنگی کشورها می دانند. عده ای بروکراسی و ثبات سیاسی آن و گروهی چگونگی سیاست های اقتصادی کشورها را در این زمینه دخیل دانسته اند. ما در این مقاله با تاکید بر نقش مالیات ها، تاثیر سیاست های اقتصادی را بر رابطه بازارهای مالی و رشد اقتصادی در یک الگوی رشد درون زا بررسی کرده و این تاثیرگذاری را در منطقه خاورمیانه به طور خاص مورد توجه قرار می دهیم. مطالعات داده های تابلویی در بیش از 65 کشور جهان برای دوره (2008-1992) به عنوان اطلاعات در دسترس نشان می دهند که مالیات ها تاثیر منفی و گسترش روابط تجاری تاثیر مثبتی بر رابطه بازارهای مالی و رشد اقتصادی دارند در صورتی که تغییر مالیات ها و توسعه بازارهای مالی در منطقه خاورمیانه بر رشد اقتصادی تاثیر معناداری نداشته اند. نتیجه تحلیل در این مورد به ساختار اقتصادی این کشورها و اتکاء بیش از حد آنان به درآمدهای نفتی مربوط گردید. آنچه مسلم است اینکه با گسترش و بهبود الاعات در دسترس می توان روش های اقتصاد سنجی را بهبود بخشید و نتایج بهتری را در این زمینه اخذ کرد.
The relationship between financial markets and the economic growth is a subject that has obviously been observed by many economists since the lifetime of Joseph Schumpeter. There have been various analyses and opinions on the development of financial markets and their effects on economic growth، and various conclusions have been achieved through experimental studies. Some theoreticians view religious and cultural condition of countries as the factors of satisfactory effects on economical growth. Others believe bureaucracy and political establishment to be the main causes of such growth، while another group believes that the economic policy and strategies of each country play roles. The present article emphasizes the effect of taxes on the relationship between financial markets and economic growth in a model of endogenous growth. This effectiveness will be analyzed for period of (1992 2008). In this analysis، the study of panel data of more than 65 countries in the world signifies that taxes have negative effects and the development of commercial interactions has positive effects on the relationship between financial markets and economic growth. of Course، empirical findings of the study do not indicate significant relationship between taxes، financial markets and economic growth in the middle east countries.