خلاصه ماشینی:
"8 پس با ژرفنگری فزونتر در آموزه«کاره دو مالبرگ»، پنج مفهوم را میتوان برای حاکمیت برشمرد: -ویژگی حکومتی که در برابر هر قدرت بیرونی یا درونی دیگر مستقل است؛ -قدرت حکومت که آزادی عمل بیچون و چرا در کشور دارد؛ -ویژگی سازمانی(که برتر نیست)زیرا قدرتی عالی را اجرا میکند که فراتر از ساختار حکومت است، یعنی قدرت قانونگذار که این قدرت عالی را اجرا میکند؛ -ویژگی سازمانی که برتر از دیگران است؛ -وجود حاکمیت که با عنوان نهاد حاکم(درمفهوم سوم یا چهارم)قدرت خویش را اجرا میکند.
باید توجه داشت که مسئله حاکمیت به گونهای ژرف با پرسش اساسی آن است که چگونه میتوان حاکمیت به عنوان قدرت برتر را با محدودیتهای ناشی از حکومت قانون سازگار کرد؟و آیا این سازگاری ممکن است؟ بیگمان پذیرش حکومت قانون برای رسیدن به دموکراسی الزامی است و حاکمیت نیز مبنای نظری لازم را برای کارکردهای بخشهای گوناگون حکومت فراهم میآورد.
به سخن دیگر روشن نبود که آیا تنها نسبت دادن اعمال حقوقی به حکومت کافی است و یا به آفرینش مستقیم حقوق موضوعه از سوی حکومت نیز نیاز است؟ 57 به همین جهت در دوران تازه، یگانگی و یا چندگانگی در قدرت حاکم به دشواری دیگری برای نظریه حاکمیت تبدیل شده است.
مفهوم تازه حاکمیت آمیزهای متوازن است که حکومت هنوز هسته مرکزی آن است ولی عوامل دیگر نیز کنشی متقابل با آن (به تصویر صفحه مراجعه شود) دارند و البته تمام این عوامل در درون نظام حقوقی(داخلی، منطقهای و بین المللی)تعریف میشوند."