چکیده:
با فتح کامل ایران توسط هولاکو و واگذاری حکومت مناطق متصرفی از سوی خان بزرگ مغول به او ، حکومتی مغولی به نام ایلخانان در ایران تاسیس شد که اگرچه از جهت نظری تابع دربار خان بزرگ در چین بود، اما در عمل چهره یک حاکمیت مستقل را به نمایش گذاشت. با این وجود و به رغم مسائلی مانند دوری مسافت میان قلمرو دو حکومت؛ مجموعه ای از دلایل سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی موجب شد تا در چارچوب مناسبات دو طرف عصری مهم در تاریخ روابط ایران و چین شکل بگیرد. چنانکه حتی کاهش تدریجی وابستگی سیاسی ایلخانان به خان بزرگ، آسیبی جدی به تداوم ارتباط آنها در دیگر زمینه ها وارد نکرد. این مناسبات حاصل مجموعه ای از زمینه ها و عوامل مختلف بود و در ضمن عرصه های گوناگونی را در بر می گرفت. در مقاله حاضر کوشش شده است تا این زمینه ها، عوامل و عرصه ها با استناد به منابع و تحقیقات از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گیرد.
Following the capture of Iran by Hulegu and his appointment as ruler of Iran by Qubilai Qaan، a Mongol state entitled Ilkhanid government has established along with other Mongol governments in western Asia. Although Ilkhanid government has been considered as a dependant power to great Khan theoretically، it was an independent sovereign practically. In spite of this and also far distance between these two Mongol realm، political، military، economic and cultural reasons led them toward a spread out relations between Iran and China. Consequently the Mongol dominations over Iran and China experienced a crucial period which comes from different backgrounds and elements. Present article is going to evaluate the various aspects of subject according to historical sources and researches.
خلاصه ماشینی:
بـا اين وجود و به رغم مسائلي مانند دوري مسافت ميان قلمرو دو حکومت ؛ مجموعه اي از دلايـل سياسي ، نظامي ، فرهنگي و اقتصادي موجب شد تا در چارچوب مناسبات دو طرف عصري مهم در تاريخ روابط ايران و چين شکل بگيرد.
مناسبات سياسي ـ نظامي شکل گيري روابط ميان دربار خان بزرگ مغول و ايلخانان با اعزام هولاکو از سـوي برادرش منگوقاآن که در جايگاه خان بزرگ قرار گرفتـه بـود، بـراي انجـام يـک عمليـات گسترده در غرب متصرفات مغولان از جملـه ايـران آغـاز شـد و بـا مـراودات سياسـي و همکاري هاي نظامي محدود بين آنها ادامه يافت .
(همان ،١٩٠) نبايد از نظر دور داشت که منگوقاآن در هنگـام اعـزام هولاکـو بـه سرزمين هاي غربي علاوه بر اينکه مقرر کرده بود از جانب هر الوس و شاهزاده ، اميـر يـا خويشاوندي بادوپنجم سپاه تحت امر خود (تما) او را همراهي کند و سرداران مغـول در ايران نيز به انقياد هولاکو درآيند (وصاف ،١٣٣٨: ٥٨٧)،تعداد زيادي از سـپاهيان تحـت امر خود (همـداني ،١٣٧٣: ٩٧٧-٩٧٦/ ميرخوانـد،٢٣٠:١٣٣٩)و عـده اي نفـت انـداز و چرخ انداز چيني را نيز با او همراه کرده بـود.
(رشيدالدين فضل الله ،١٣٧٣: ٩٦٤/ اشپولر،١٣٦٨: ٢٦١ـ٢٦٠) هرچند آلسن در بياني کلي معتقد است که خان بزرگ مغول و ايلخانان در برخي مقاطع براي حمايت از يکديگر در برابر دشمنان مشترک در زمينه هاي اقتصادي ، نيروي نظامي و جنگ مشارکت مي کردند (٢٠٠١:٣ ,Allsen)، اما در منابع تاريخي نمونـه هـاي برجسته اي از اين موضوع به چشم نمي خورد.
(رشـيدالدين فضـل الله ،١٠٢٢:١٣٧٣/اشـپولر،١٣٦٨: ٤٠٥/اقبال ،١٣٦٥: ١٩٠) پيوند رسمي حکومت ايلخاني با دربار خـان بـزرگ مغـول در چين در زمان جانشينان هولاکوخان نيز برقرار بود که آثار آن در زمينه هائي چون ضرب سکه و صدور اسناد و فرامين حکومتي قابل مشاهده است .