چکیده:
یکی از مسائل اختلافی میان عدلیه (امامیه و معتزله) و اشاعره، حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال است. عدلیه به حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال اعتقاد دارند؛ لکن اشاعره، حسن و قبح ذاتی و عقلی را انکار نموده، به حسن و قبح شرعی باور دارند. از دیدگاه عدلیه، بهویژه امامیه، برای حسن و قبح افعال دلایل گوناگون عقلی و نقلی وجود دارد و پذیرش این مبنا، آثار فراوانی در خداشناسی، راهنماشناسی، اخلاق و احکام دارد.این نوشتار، با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی دلایل عقلی و قرآنی بر اثبات حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال میپردازد. مهمترین یافتة پژوهش آن است که بر اساس دلایل عقلی و آیات قرآن، حسن و قبح افعال ذاتی است، نه اعتباری؛ و عقل، حسن و قبح افعال را درک میکند؛ و نیز بسیاری از مسائل اعتقادی و ضروری اسلام، وابسته به حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال است.
One of the controversial issues between 'Adilites (the twelvers and Mu'tazilites) and Ashʻarites is the intellectual- essential goodness and badness of acts. ʻAdlites advocate the idea of rational and essential goodness and badness of acts، but Ashʻarites reject it and believe in legal goodness and badness of acts. ʻAdlites، especially Twelvers، say that there are different rational and transmitted proofs for the goodness and badness of acts. Accepting this idea exerts many effects on theology، guide-knowing، ethics and precepts.
Giving a descriptive، the present paper explores Quranic and rational evidence to confirm the idea of rational and essential goodness and badness of acts. The most important findings of this research show that، according to rational and Qur’anic evidence the goodness and badness of acts are essential، not conventional، man’s intellect comprehends the goodness and badness of acts and most of the necessary and doctrinal issues in Islam depend on rational and essential goodness and badness of acts.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین، از معانی حسن و قبح، معنای سوم، یعنی مدح و ذم یا استحقاق مدح و ذم مورد نزاع است و نیز اینکه آیا این مدح و ذم، به دلیل صرف حکم شرعی است یا به جهت بازگشت صفت به خود افعال؟ اگر مدح و ذم به جهت صفتی باشد که به فعل بازمیگردد ـ همانگونهکه عدلیه بدان باور دارد ـ حسن و قبح، امری اعتباری نخواهد بود و عقل میتواند آن را بفهمد؛ اما اگر این مدح و ذم به مجرد حکم شرع باشد ـ چنانکه اشاعره بدان معتقدند ـ حسن و قبح به اعتبار شرع خواهد بود و پیش از ورود شرع، نه حسن و قبحی وجود دارد و نه عقل آن را درک میکند.
از برخی عبارات بزرگان استفاده میشود که منظور آنان از این بحث، حسن و قبح واقعی و نفسالامری است؛ گرچه برای بیان آن، گاهی بهجای تعبیر «ذاتی»، از تعابیر دیگر استفاده کردهاند؛ برای نمونه، قاضی نورالله مرعشی شوشتری (متوفای 1019ق) پس از بیان اعتقاد امامیه و معتزله، به دیدگاه اشاعره اینگونه اشاره میکند: اشاعره همة افعال را در نفسالامر، مساوی قرار دادهاند و معتقدند که افعال در ذوات خود به حسن و قبیح تقسیم نمیشوند و قبیح با صفتی تمییز پیدا نمیکند که اقتضای قبحش را داشته باشد...
314 تفتازانی نیز در بیان شرعی بودن حسن و قبح افعال از دیدگاه اشاعره، به این مسئله اشاره میکند: عقل حکم نمیکند به اینکه فعل، حسن یا قبیح است در حکم خدای تعالی؛ بلکه آنچه که امر به آن وارد شود، حسن است و آنچه که نهی به آن وارد شود، قبیح است؛ بدون آنکه برای عقل، جهت محسنه یا مقبحه در ذات آن یا به حسب جهات و اعتبارات آن باشد؛ حتی اگر امر کند به چیزی که از آن نهی کرده، حسن میشود و بالعکس."